my girl
part¹⁴
ات: نمیام حاظرم همینجا وایسم ولی پایین نیام
کوک:اوکی "ریلکس"
بم:هاپ هاپ"بیا پایین"
کوک:بم بیا بریم برات غذا بردارم از بالا
"رفت بالا به بم غذا داد"
کوک:هنوز اینجا وایسادی
ات:اره
کوک:بم برو پایین
ات:بم کوچولو حیف که نمیخوام بیام پایین
کوک:پس خودم میبرمت"براید استایل بغلش کرد بردش پایین"
یونگ سونگ:عزیزم ات زن رئیس بشه بهتره
ات:عمرا
چه یونگ: رئیست یا اون پسر دوست بابات
ات:خودم
کوک:اعتماد به سقفت تو حلقم
جیمین: جیسو عزیزم بیا اینجا
جیسو:چی شده
جیمین:یه احساسی بهم میگه دوباره کوک عاشق شده
کوک:پرانسس بیا پایین میخام برم بمیرم
ات:چشم خرگوش خان
کوک:جکسون بمو ببر بیرون بگردون لیسا تو هم با ات حواست به این باشه
ات:اقا خرگوشه تورو خدا بزار با جکسون برم من بمو میخوام
کوک:ول کن منو نمیشه
ات!اقا خرگوشه لطفاً
کوک:جکسون اینم ببر
ات:هوراااااااااااااااا بم وایسا خاله الان میاد
لیسا :خانواده پارک و کیم تهیونگ و هان یونا و مین یونگی و لی یورا و اوه جیسو بیاین با من بریم اون عمارت
همه:باشه
ات:اقا خرگوشه توهم بیا
کوک:نه به هیچ عنوان میخوام بخوابم
ات:نخیر من میخوام کولم کنی
کوک:خدایا این چرا شد منشی من
"وسط راه"
ات:اقا خرگوشی خوابم میاد
کوک:وایسا برسیم برو بگیر بخواب
ات:پس تا اون موقع بغلم کن شاید خوابم برد
کوک:خدایا جکسون بریم عمارت لب ساحل
جکسون:۳۰ دقیقه راهه
ات:ممنون اقا خرگوشه
کوک:برای چی
ات:نزاشتی مامانم منو به اون پسره بده
کوک:جکسون به بم بگو یکم اروم بره حالا مشکل ندارم طول بکشه
"۳۰ دقیقه بعد"
کوک:اخی بالاخره رسیدیم
جکسون:قربان من باید برگردم لیسا تنها خدمتکار اون خونس
کوک:باشه برگرد
"کوک و اتو بم رفتن تو"
ویو کوک
با بمو ات رفتم تو بم رفت رو مبل خوابید منم اتو بردم تو یکی از اتاقا بعد خودم رفتم تو اتاقم و نشستم کار کردم پس فردا هم قرار بود برگردیم کره هم باید با اگرست مصاحبه میکردم همینجوری که داشتم کار میکردم یهو در اتاق باز شد
کوک:چته
ات:من میترسم"خوابالود"
کوک:خب من چه کنم
ات:میشه پیش تو بخوابم"کیوت-خوابالود"
کوک:باشه بیا اینجا ببینم چته
ات:خوابم میاد"خوابالود"
کوک:تو اصلا تو این مدت کار کردی
ات:نچ فقط یکم دیشب کار کردم
کوک:بیا بشین رو پای من ببین دارم چیکار میکنم
ات:باشه
"اومد نشست رو پای کوک"
کوک:تو چرا اینقدر زبون درازی"سرد"
ات:همونطور که تو با همه سردی"خنده"
کوک:دختره زبون دراز
ات:فردا منو ببر بیرون کلا دو روز بیشتر اینجا نیستم ولی من تا حالا نرفتم پاریس و بگردم
کوک:باشه
ات:کارت تمام نشد
کوک:چرا تمام شد
"فردا صبح"
ات:اقا خرگوشه بلند شو
کوک:ولم کن دیگه نمیخوام به حرفت گوش کنم میخوام بخوابم
ات:اقا خرگوشه
کوک:بیا توهم بخواب"دست اتو گرفت و انداختنش رو تخت"
ات:
ات: نمیام حاظرم همینجا وایسم ولی پایین نیام
کوک:اوکی "ریلکس"
بم:هاپ هاپ"بیا پایین"
کوک:بم بیا بریم برات غذا بردارم از بالا
"رفت بالا به بم غذا داد"
کوک:هنوز اینجا وایسادی
ات:اره
کوک:بم برو پایین
ات:بم کوچولو حیف که نمیخوام بیام پایین
کوک:پس خودم میبرمت"براید استایل بغلش کرد بردش پایین"
یونگ سونگ:عزیزم ات زن رئیس بشه بهتره
ات:عمرا
چه یونگ: رئیست یا اون پسر دوست بابات
ات:خودم
کوک:اعتماد به سقفت تو حلقم
جیمین: جیسو عزیزم بیا اینجا
جیسو:چی شده
جیمین:یه احساسی بهم میگه دوباره کوک عاشق شده
کوک:پرانسس بیا پایین میخام برم بمیرم
ات:چشم خرگوش خان
کوک:جکسون بمو ببر بیرون بگردون لیسا تو هم با ات حواست به این باشه
ات:اقا خرگوشه تورو خدا بزار با جکسون برم من بمو میخوام
کوک:ول کن منو نمیشه
ات!اقا خرگوشه لطفاً
کوک:جکسون اینم ببر
ات:هوراااااااااااااااا بم وایسا خاله الان میاد
لیسا :خانواده پارک و کیم تهیونگ و هان یونا و مین یونگی و لی یورا و اوه جیسو بیاین با من بریم اون عمارت
همه:باشه
ات:اقا خرگوشه توهم بیا
کوک:نه به هیچ عنوان میخوام بخوابم
ات:نخیر من میخوام کولم کنی
کوک:خدایا این چرا شد منشی من
"وسط راه"
ات:اقا خرگوشی خوابم میاد
کوک:وایسا برسیم برو بگیر بخواب
ات:پس تا اون موقع بغلم کن شاید خوابم برد
کوک:خدایا جکسون بریم عمارت لب ساحل
جکسون:۳۰ دقیقه راهه
ات:ممنون اقا خرگوشه
کوک:برای چی
ات:نزاشتی مامانم منو به اون پسره بده
کوک:جکسون به بم بگو یکم اروم بره حالا مشکل ندارم طول بکشه
"۳۰ دقیقه بعد"
کوک:اخی بالاخره رسیدیم
جکسون:قربان من باید برگردم لیسا تنها خدمتکار اون خونس
کوک:باشه برگرد
"کوک و اتو بم رفتن تو"
ویو کوک
با بمو ات رفتم تو بم رفت رو مبل خوابید منم اتو بردم تو یکی از اتاقا بعد خودم رفتم تو اتاقم و نشستم کار کردم پس فردا هم قرار بود برگردیم کره هم باید با اگرست مصاحبه میکردم همینجوری که داشتم کار میکردم یهو در اتاق باز شد
کوک:چته
ات:من میترسم"خوابالود"
کوک:خب من چه کنم
ات:میشه پیش تو بخوابم"کیوت-خوابالود"
کوک:باشه بیا اینجا ببینم چته
ات:خوابم میاد"خوابالود"
کوک:تو اصلا تو این مدت کار کردی
ات:نچ فقط یکم دیشب کار کردم
کوک:بیا بشین رو پای من ببین دارم چیکار میکنم
ات:باشه
"اومد نشست رو پای کوک"
کوک:تو چرا اینقدر زبون درازی"سرد"
ات:همونطور که تو با همه سردی"خنده"
کوک:دختره زبون دراز
ات:فردا منو ببر بیرون کلا دو روز بیشتر اینجا نیستم ولی من تا حالا نرفتم پاریس و بگردم
کوک:باشه
ات:کارت تمام نشد
کوک:چرا تمام شد
"فردا صبح"
ات:اقا خرگوشه بلند شو
کوک:ولم کن دیگه نمیخوام به حرفت گوش کنم میخوام بخوابم
ات:اقا خرگوشه
کوک:بیا توهم بخواب"دست اتو گرفت و انداختنش رو تخت"
ات:
۳.۷k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.