سناریو اسکیز*درخواستی*
سناریو اسکیز*درخواستی*
وقتی با یک پسر میبیننت و بعد میفهمن داداشت بود.
چان:*چوبی که دستش بود رو پشتش پنهان میکنه*واقعا داداشت بود؟
ا.ت:اون چیه پشتت؟
چان:ه...هیچی بابا
لینو:خب چرا زود تر نگفتی؟
ا.ت:چون نپرسیدی.
لینو: اه پوستم خراب شد اینقدر حرص خوردم.
چانگبین:چیزی میشه به داداشت بگی منو ببخشه؟
ا.ت:چرا؟
چانگبین:آخه یکم صورتشو آوردم پایین.
ا.ت:باشه می....صبر کن ببینم چیکار کردی؟
هیونجین:*با گوشیش به یکی زنگ میزنه*کار کنسله میتونید برید.
ا.ت:برای چی؟ چیکار کنسله؟
هیون:هیچی.*خنده ای که میخواد همه چیو ماس مالی کنه*
فیلیکس:*داداشت رو میشناخت*
سونگمین:جدی میفرمایید؟
ا.ت:چیو؟
سونگمین:اینکه داداشته؟
ا.ت:مگه من باتو شوخی دارم....صبر کن ببینم مگه چیکار کردی؟
سونگمین:هیچی فقط فکر کنم باید تا خونه پیاده بره*ماشینش رو با چوب و چماق داغون کرده*
ای ان:میره صاف تو روی طرف وای میسته و به ا.ت اجازه ی حرف زدن نمیده وقتی میبینه قد طرف چقدررررر ازش بلندتره ترجیح میده با گفت و گو حلش کنه که میفهمه داداش ا.ت بوده
(درخواستی داشتید توی کامنت ها بگید)
وقتی با یک پسر میبیننت و بعد میفهمن داداشت بود.
چان:*چوبی که دستش بود رو پشتش پنهان میکنه*واقعا داداشت بود؟
ا.ت:اون چیه پشتت؟
چان:ه...هیچی بابا
لینو:خب چرا زود تر نگفتی؟
ا.ت:چون نپرسیدی.
لینو: اه پوستم خراب شد اینقدر حرص خوردم.
چانگبین:چیزی میشه به داداشت بگی منو ببخشه؟
ا.ت:چرا؟
چانگبین:آخه یکم صورتشو آوردم پایین.
ا.ت:باشه می....صبر کن ببینم چیکار کردی؟
هیونجین:*با گوشیش به یکی زنگ میزنه*کار کنسله میتونید برید.
ا.ت:برای چی؟ چیکار کنسله؟
هیون:هیچی.*خنده ای که میخواد همه چیو ماس مالی کنه*
فیلیکس:*داداشت رو میشناخت*
سونگمین:جدی میفرمایید؟
ا.ت:چیو؟
سونگمین:اینکه داداشته؟
ا.ت:مگه من باتو شوخی دارم....صبر کن ببینم مگه چیکار کردی؟
سونگمین:هیچی فقط فکر کنم باید تا خونه پیاده بره*ماشینش رو با چوب و چماق داغون کرده*
ای ان:میره صاف تو روی طرف وای میسته و به ا.ت اجازه ی حرف زدن نمیده وقتی میبینه قد طرف چقدررررر ازش بلندتره ترجیح میده با گفت و گو حلش کنه که میفهمه داداش ا.ت بوده
(درخواستی داشتید توی کامنت ها بگید)
۳.۱k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.