PT۱۵ فیک من عروسک خیمه شب بازی تو نیستم
pt۱۵⛓
در عرض ۵ دقیقه کامل آماده شد و از اتاق پروف بیرون رفت
همه کارکنا به شاهکاری که خلق شده افتخار میکردن و برای خودشون دست زدن ، جونگ سو وقتی صدای کف زدن رو شنید کنجکاو به پشت سرش نگاه کرد و با چشم هاش دنبال فردی که براش دست زدن گشت اما همه به اون نگاه میکردن به یه دختری که اصلا به قیافش نمیخورد بدبخت و یتیم باشه دنیا خیلی بی منطقه
همش تو داستانای عاشقانه یه شاهزاده سوار بر اسب سفید عاشق یه دختر بدبخت بیچاره با دل نازک میشه اما تو دنیای واقعی شاهزاده حتی وجود خارجی نداره اما، شاید بشه ! شاید بشه که قلبمون بعضی از افراد رو به عنوان شاهزاده سوار بر اسب سفید قبول کنه حتی اگر اون شاهزاده قات*ل سریالی باشه! و همینطور اون دختر بدبخت بی*چاره از تمام رو*انی های اطرافش سالم تر باشه....................
شاهزاده سوار بر اسب سفید یعنی کسی که تو میدون جنگ ناخودآگاه طرف تو باشه و بتونی مثل یک بالشت بهش تکیه کنی و مثل یک پتو خودتو از شر سرما زیرش قایم کنی!........
جونگ کوک محو پرنسس جدیدش شده بود با اینکه میکاپش لایت بود اما بازهم باورش براش سخت بود ، سخت بود که بفهمه قراره در آینده های نزدیک از این پرنسس متنفر بشه!
_:خیله خب بهتره بریم دیر شده!
جونگ سو در حال رفتن به سمت ماشین لب زد
~:تازه نمیدونی میخواستن نیم ساعت دیگم سر لباس طول بدن ! من واقعا نمیفهم چرا انقدر این جشن رو جدی گرفتن ...تق(صدای باز کردن در ماشین و نشستن همزمان دوتاشون تویه ماشین ) این فقط یه ازدواج فیکه!
جونگ کوک خود به خود دلخور شد و گفت
_:یعنی چی که فیکه ، انگار نه انگار عروسی گل پسر خاندان جئونه ها!(حرصی شدن و سعی در کنترل)
~:ببینم چرا......
_:هیس حوصله ندارم! (سرد)
چه اتفاقی براش افتاده بود؟ تا همین چند دقیقه پیش با هم مثل دو تا رفیق صمیمی رفتار میکردن! چرا جونگ کوک یهو اینجوری شد؟ یعنی میخواسته گربه رو دم حجله بکشه؟نیازی به این کار نبود چون اون دختر خیلی لجباز بود
جونگ سو فورا چونه جونگ کوک رو گرفت سمت خودش یعنی کله جونگ کوک رو از مستقیم به راستش چرخوند
~:هوی جوجه اس*ب برام فرقی نمی کنه جزو کدوم خاندان و قبیله باشی ! حتی اون مین هوا و شوهرش نمیتونن با من سرد صحبت کنن وگرنه با همین قد و هیکلم کاری میکنم دهن*شون س*رویس بهداشتی بشه!😒 خب😌 ، من اخطارم رو بهت دادم بهتره راه بیوفتیم داره وقت میگذره😊
............................
در عرض ۵ دقیقه کامل آماده شد و از اتاق پروف بیرون رفت
همه کارکنا به شاهکاری که خلق شده افتخار میکردن و برای خودشون دست زدن ، جونگ سو وقتی صدای کف زدن رو شنید کنجکاو به پشت سرش نگاه کرد و با چشم هاش دنبال فردی که براش دست زدن گشت اما همه به اون نگاه میکردن به یه دختری که اصلا به قیافش نمیخورد بدبخت و یتیم باشه دنیا خیلی بی منطقه
همش تو داستانای عاشقانه یه شاهزاده سوار بر اسب سفید عاشق یه دختر بدبخت بیچاره با دل نازک میشه اما تو دنیای واقعی شاهزاده حتی وجود خارجی نداره اما، شاید بشه ! شاید بشه که قلبمون بعضی از افراد رو به عنوان شاهزاده سوار بر اسب سفید قبول کنه حتی اگر اون شاهزاده قات*ل سریالی باشه! و همینطور اون دختر بدبخت بی*چاره از تمام رو*انی های اطرافش سالم تر باشه....................
شاهزاده سوار بر اسب سفید یعنی کسی که تو میدون جنگ ناخودآگاه طرف تو باشه و بتونی مثل یک بالشت بهش تکیه کنی و مثل یک پتو خودتو از شر سرما زیرش قایم کنی!........
جونگ کوک محو پرنسس جدیدش شده بود با اینکه میکاپش لایت بود اما بازهم باورش براش سخت بود ، سخت بود که بفهمه قراره در آینده های نزدیک از این پرنسس متنفر بشه!
_:خیله خب بهتره بریم دیر شده!
جونگ سو در حال رفتن به سمت ماشین لب زد
~:تازه نمیدونی میخواستن نیم ساعت دیگم سر لباس طول بدن ! من واقعا نمیفهم چرا انقدر این جشن رو جدی گرفتن ...تق(صدای باز کردن در ماشین و نشستن همزمان دوتاشون تویه ماشین ) این فقط یه ازدواج فیکه!
جونگ کوک خود به خود دلخور شد و گفت
_:یعنی چی که فیکه ، انگار نه انگار عروسی گل پسر خاندان جئونه ها!(حرصی شدن و سعی در کنترل)
~:ببینم چرا......
_:هیس حوصله ندارم! (سرد)
چه اتفاقی براش افتاده بود؟ تا همین چند دقیقه پیش با هم مثل دو تا رفیق صمیمی رفتار میکردن! چرا جونگ کوک یهو اینجوری شد؟ یعنی میخواسته گربه رو دم حجله بکشه؟نیازی به این کار نبود چون اون دختر خیلی لجباز بود
جونگ سو فورا چونه جونگ کوک رو گرفت سمت خودش یعنی کله جونگ کوک رو از مستقیم به راستش چرخوند
~:هوی جوجه اس*ب برام فرقی نمی کنه جزو کدوم خاندان و قبیله باشی ! حتی اون مین هوا و شوهرش نمیتونن با من سرد صحبت کنن وگرنه با همین قد و هیکلم کاری میکنم دهن*شون س*رویس بهداشتی بشه!😒 خب😌 ، من اخطارم رو بهت دادم بهتره راه بیوفتیم داره وقت میگذره😊
............................
۵.۰k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.