"جونگ کوک ویو"
"جونگ کوک ویو"
آلارم کوفتی به صدا در اومد بیدار شدم رفتم دسشویی کارامو انجام دادم اومدم بیرون عینکمو رو چشم گذاشتم رفتم آماده شدم کیفمو برداشتم .
رفتم آشپزخونه صبحونه خوردم و با ناهی سوار ماشین شدیم رفتیم سمت مدرسه رسیدیم پیاده شدیم و به سمت کلاسمون رفتیم زنگ اول علوم داشتیم و امتحان داشتیم کتابمو برداشتم و شروع کردم به خوندن .
دیگه کل کتاب و نکات رو یاد گرفتم که یهو صدای یکی شنیدم.
مینگیو:چطوری پسر
جونگ کوک:خوبم تو چطوری
مینگیو:عالی
جونگ کوک:چخبر
مینگیو:سلامتی
جونگ کوک:تازگیا ناپیدایی
مینگیو:ببخشید کسی که ناپیداعه شمایی همش تو درسی ی لحظه اون کتابارو ول کن
جونگ کوک: متاسفانه دیگه بهشون وابسته ام و عادت کردم
مینگیو:هعی
جونگ کوک:میگم امشب میای باهم بریم کتابخونه
مینگیو:عمرا
جونگ کوک:اگه کتاب با ژانر ترسناک و هیجانی بخونیم چی
مینگیو: او پس صد در صد میام
جونگ کوک: اوکیه پس مدرسه میریم
مینگیو: چشم
دبیر:خب سلام زود باشید کتاباتونو جمع کنید الان برگه هارو میدیم
شروع کردن به پخش کردن برگه ها وقتی برگه رو رو میزم گذاشتم زود شروع کردم
"بعد ده دقیقه"
امتحانمو تموم کردم برگه رو گذاشتم قرار بود فقط امتحان بدیم و بریم منم منتظر مینگیو بودم که باهم بریم کتابخونه
مینگیو اومد بیرون از مدرسه اومدیم بیرون
آلارم کوفتی به صدا در اومد بیدار شدم رفتم دسشویی کارامو انجام دادم اومدم بیرون عینکمو رو چشم گذاشتم رفتم آماده شدم کیفمو برداشتم .
رفتم آشپزخونه صبحونه خوردم و با ناهی سوار ماشین شدیم رفتیم سمت مدرسه رسیدیم پیاده شدیم و به سمت کلاسمون رفتیم زنگ اول علوم داشتیم و امتحان داشتیم کتابمو برداشتم و شروع کردم به خوندن .
دیگه کل کتاب و نکات رو یاد گرفتم که یهو صدای یکی شنیدم.
مینگیو:چطوری پسر
جونگ کوک:خوبم تو چطوری
مینگیو:عالی
جونگ کوک:چخبر
مینگیو:سلامتی
جونگ کوک:تازگیا ناپیدایی
مینگیو:ببخشید کسی که ناپیداعه شمایی همش تو درسی ی لحظه اون کتابارو ول کن
جونگ کوک: متاسفانه دیگه بهشون وابسته ام و عادت کردم
مینگیو:هعی
جونگ کوک:میگم امشب میای باهم بریم کتابخونه
مینگیو:عمرا
جونگ کوک:اگه کتاب با ژانر ترسناک و هیجانی بخونیم چی
مینگیو: او پس صد در صد میام
جونگ کوک: اوکیه پس مدرسه میریم
مینگیو: چشم
دبیر:خب سلام زود باشید کتاباتونو جمع کنید الان برگه هارو میدیم
شروع کردن به پخش کردن برگه ها وقتی برگه رو رو میزم گذاشتم زود شروع کردم
"بعد ده دقیقه"
امتحانمو تموم کردم برگه رو گذاشتم قرار بود فقط امتحان بدیم و بریم منم منتظر مینگیو بودم که باهم بریم کتابخونه
مینگیو اومد بیرون از مدرسه اومدیم بیرون
۴.۳k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.