فیک:باند مافیا
فیک:باند مافیا
پارت شیش
جونگکوک:پاشو
پا شدم جیسو و جیمین اومدن طرفم
جیسو:بگو چیکار کردین
جیمین:هیی کلک چیکار کردین شیطونا؟!
ا. ت:هیچی... گفتم... دیگه گفت که... میخواد معذرت... خ.. خواهی.. کنه به روش خودش
تهیونگ :بچه ها بیاین بریم تو اتاق ا. ت توهم از سیر تا پیاز و بگیر تعریف کن
رفتیم تو اتاق یونگی و لیسا جیسو جیمین و رزی جین تهیونگ اومدن تو اتاق رو تخت رو به روم نشستن جیمین و جیسو یونگی تهیونگ چون رو تخت جا نشدن پایین نشستن
لیسا:خب بنال
ا. ت:عهه بی ادب
لیسا:خب زر بزن
ا. ت:...
لیسا:بگوز دیگهه
همه:( جرررر خوردننن)
ا. ت:خندید)
لیسا:رای میگمم
رزی:ا.ت جدی بگو چی شده دیگه
ا. ت:هوووف... خب.. وقتی گفت بیا تو اتاق.. .. م... من.. خ.. خب.. می. دونی... اههه
جیمین:چرا لکنت گرفتی.؟
یونگی:هروقت استرسی میشه لکنت میگیره
ته:تو از کجا میدونی؟
یونگی:مث شما خر نیستم که میدونم چه موقع هایی چطوری میشه
رزی:خر خودتی
جیسو:اسکل😐( به یونگی گفت )
ا. ت:خبالا... هوفف..
تهیونگ:ا.ت از اون قضیه گذشته باز لکنتت چیه؟
ا. ت:خبالا تو خفه شو( زر نزن)
تهیونگ:گگگ
ا. ت:... خبالا.. وقتی منو برد تو اتاق
جیمین:باهم سک...
جیسو یهو دستشو گذاشت جلوی دهن جیمین
جیسو:جیمین جان خفه شو( بچه ها این فقط یه فیکه همین)
ا. ت:وایسا بزارین بگم دیگه. .. خب... گفت میخواد معذرت خواهی کنه با روش خودش
جین:با جزییات بگو وگرنه میزنم پس کلت
ا. ت:منو چسبوند به در... بعد... اهه از اولم نباید میگفتم
جیمین:اووو قضیه به جاهای باریک کشیدههه
رزی:نه نه بگو
ا. ت:چسبوند به در و گفت میخواد به روش خودش معذرت خواهی کنه و بعدش همینجوری میدم نزدیک که... من در رفتم و اومدم بیرون..... همین
جیمین:خب همونجا میموندین شاید در راه معذرت خواهی یه دو سه تا بچم میاوردین دیگه
ا. ت:حتما دیگه چی؟ 😂
الان پارت بعدیو میزارم کیوتام ❤
پارت شیش
جونگکوک:پاشو
پا شدم جیسو و جیمین اومدن طرفم
جیسو:بگو چیکار کردین
جیمین:هیی کلک چیکار کردین شیطونا؟!
ا. ت:هیچی... گفتم... دیگه گفت که... میخواد معذرت... خ.. خواهی.. کنه به روش خودش
تهیونگ :بچه ها بیاین بریم تو اتاق ا. ت توهم از سیر تا پیاز و بگیر تعریف کن
رفتیم تو اتاق یونگی و لیسا جیسو جیمین و رزی جین تهیونگ اومدن تو اتاق رو تخت رو به روم نشستن جیمین و جیسو یونگی تهیونگ چون رو تخت جا نشدن پایین نشستن
لیسا:خب بنال
ا. ت:عهه بی ادب
لیسا:خب زر بزن
ا. ت:...
لیسا:بگوز دیگهه
همه:( جرررر خوردننن)
ا. ت:خندید)
لیسا:رای میگمم
رزی:ا.ت جدی بگو چی شده دیگه
ا. ت:هوووف... خب.. وقتی گفت بیا تو اتاق.. .. م... من.. خ.. خب.. می. دونی... اههه
جیمین:چرا لکنت گرفتی.؟
یونگی:هروقت استرسی میشه لکنت میگیره
ته:تو از کجا میدونی؟
یونگی:مث شما خر نیستم که میدونم چه موقع هایی چطوری میشه
رزی:خر خودتی
جیسو:اسکل😐( به یونگی گفت )
ا. ت:خبالا... هوفف..
تهیونگ:ا.ت از اون قضیه گذشته باز لکنتت چیه؟
ا. ت:خبالا تو خفه شو( زر نزن)
تهیونگ:گگگ
ا. ت:... خبالا.. وقتی منو برد تو اتاق
جیمین:باهم سک...
جیسو یهو دستشو گذاشت جلوی دهن جیمین
جیسو:جیمین جان خفه شو( بچه ها این فقط یه فیکه همین)
ا. ت:وایسا بزارین بگم دیگه. .. خب... گفت میخواد معذرت خواهی کنه با روش خودش
جین:با جزییات بگو وگرنه میزنم پس کلت
ا. ت:منو چسبوند به در... بعد... اهه از اولم نباید میگفتم
جیمین:اووو قضیه به جاهای باریک کشیدههه
رزی:نه نه بگو
ا. ت:چسبوند به در و گفت میخواد به روش خودش معذرت خواهی کنه و بعدش همینجوری میدم نزدیک که... من در رفتم و اومدم بیرون..... همین
جیمین:خب همونجا میموندین شاید در راه معذرت خواهی یه دو سه تا بچم میاوردین دیگه
ا. ت:حتما دیگه چی؟ 😂
الان پارت بعدیو میزارم کیوتام ❤
۴.۲k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳