ا.ت ویو
ا.ت ویو
جیهوپ به یک سفر کاری رفته بود و چند روزی خونه نبود و منو نایون(دختر ا.ت و جیهوپ)رو تنها گذاشته بود.
هوپ ویو
از سفر کاری برگشته بودم به سئول و امروز اومده بودم کمپانی دلم برای ا.ت و نایون خیلی تنگ شده بود هر چه زودتر دلم میخواست برم خونه و ببینمشون ولی خب باید کارای شرکت رو انجام بدم.
ا.ت ویو
صدای زنگ در اومد به اجوما گفتم تا درو باز کنه من تو اتاقم رو تخت نشسته بودم و نایون تو بقلم بود *نایون ۲ سالشه*
ا.ت. دلت برای بابایی تنگ شده؟، منم دلم براش تنگ شده نظرت چیه به عکساش نگاه کنیم ؟
هوپ. باید به خودم نگاه کنین
ا.ت. هوسوکا؟(ذوق)
سریع بلند شدم و رفتم بقلش کردم و اونم بقلم کرد
ا.ت. دلم برات تنگ شده بود
هوپ. منم همینطور فرشته ی من، دخترم کجاست؟
ا.ت. اونجا
جیهوپ نایون رو گرفت تو بقلش و رو سرش رو بوسید
ا.ت. حسودیم شددد(ناراحت)
هوپ. تو واقعا داری به یه بچه حسودی میکنی؟(خنده)
ا.ت. خب منم گناه دارم چند روزه ندیدمت(کیوت)
هوپ. باشه بیا توهم ببوسم
هوپ منم بقل کرد و بوسید
ا.ت. مسی(کیوت)
هوپ. راستی من یک هفته مرخصی گرفتم میخوام پیشه شما باشم
ا.ت. واقعاا(خر ذوق)
هوپ. اره حتی اینطوری میتونیم بریم مسافرت و تولد دخترمون که نزدیکه رو تو مسافرت بگیریم!
ا.ت. اما تو خسته نیستی تازه از سفر برگشتیا؟
هوپ. خب میتونیم چند روز دیگه بریم
ا.ت. هوراااا باشهه عشقم
هوپ. کیوت(لبخند)
و....
جیهوپ به یک سفر کاری رفته بود و چند روزی خونه نبود و منو نایون(دختر ا.ت و جیهوپ)رو تنها گذاشته بود.
هوپ ویو
از سفر کاری برگشته بودم به سئول و امروز اومده بودم کمپانی دلم برای ا.ت و نایون خیلی تنگ شده بود هر چه زودتر دلم میخواست برم خونه و ببینمشون ولی خب باید کارای شرکت رو انجام بدم.
ا.ت ویو
صدای زنگ در اومد به اجوما گفتم تا درو باز کنه من تو اتاقم رو تخت نشسته بودم و نایون تو بقلم بود *نایون ۲ سالشه*
ا.ت. دلت برای بابایی تنگ شده؟، منم دلم براش تنگ شده نظرت چیه به عکساش نگاه کنیم ؟
هوپ. باید به خودم نگاه کنین
ا.ت. هوسوکا؟(ذوق)
سریع بلند شدم و رفتم بقلش کردم و اونم بقلم کرد
ا.ت. دلم برات تنگ شده بود
هوپ. منم همینطور فرشته ی من، دخترم کجاست؟
ا.ت. اونجا
جیهوپ نایون رو گرفت تو بقلش و رو سرش رو بوسید
ا.ت. حسودیم شددد(ناراحت)
هوپ. تو واقعا داری به یه بچه حسودی میکنی؟(خنده)
ا.ت. خب منم گناه دارم چند روزه ندیدمت(کیوت)
هوپ. باشه بیا توهم ببوسم
هوپ منم بقل کرد و بوسید
ا.ت. مسی(کیوت)
هوپ. راستی من یک هفته مرخصی گرفتم میخوام پیشه شما باشم
ا.ت. واقعاا(خر ذوق)
هوپ. اره حتی اینطوری میتونیم بریم مسافرت و تولد دخترمون که نزدیکه رو تو مسافرت بگیریم!
ا.ت. اما تو خسته نیستی تازه از سفر برگشتیا؟
هوپ. خب میتونیم چند روز دیگه بریم
ا.ت. هوراااا باشهه عشقم
هوپ. کیوت(لبخند)
و....
۲.۲k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.