مافیای من! پارت 1
مافیای من! پارت 1
.
ویو ا.ت :
.
ا.ت : اون شب بابام خیلی مست بود البته برام عادی شده بود چون هر وقت که میمیباخت میرفت و انقد میخورد تا که مست و پاتیل شه .
.۵دقیقه بعد
صدام کرد که برم پیشش منظورم بابامه که البته فکر کنم اسمش بابا باشه!
رفتم پیشش یه مشت دروری گفت که نفهمیدم چی میگه بلندش کردم بردم سر جاش بعد هم خودم اومدم کمی فیلم دیدمو رفتم خوابیدم
. صبح روز بعد:ویو ۱۰ صبح:
ا.ت : با صدای در از خواب پریدم و ساعتو نگاه کردم . شت !ساعت ۱۰ بو. چطور آنقدر خوابیدم باورم نمیشه ؟!؟!
با صدای دوباره در به خودم اومدم و به مامان بزرگم گفتم که :مامان جون من باز میکنم !
وقتی گفتم کیه صدای یه مرد اومد وقتی باز کردم دیدم یه مرد خوشتیپ جلو دره ! ولی با شنیدن حرفاش برق از سرم پرید!!!
.
پایان
.
ویو ا.ت :
.
ا.ت : اون شب بابام خیلی مست بود البته برام عادی شده بود چون هر وقت که میمیباخت میرفت و انقد میخورد تا که مست و پاتیل شه .
.۵دقیقه بعد
صدام کرد که برم پیشش منظورم بابامه که البته فکر کنم اسمش بابا باشه!
رفتم پیشش یه مشت دروری گفت که نفهمیدم چی میگه بلندش کردم بردم سر جاش بعد هم خودم اومدم کمی فیلم دیدمو رفتم خوابیدم
. صبح روز بعد:ویو ۱۰ صبح:
ا.ت : با صدای در از خواب پریدم و ساعتو نگاه کردم . شت !ساعت ۱۰ بو. چطور آنقدر خوابیدم باورم نمیشه ؟!؟!
با صدای دوباره در به خودم اومدم و به مامان بزرگم گفتم که :مامان جون من باز میکنم !
وقتی گفتم کیه صدای یه مرد اومد وقتی باز کردم دیدم یه مرد خوشتیپ جلو دره ! ولی با شنیدن حرفاش برق از سرم پرید!!!
.
پایان
۱.۵k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.