رمان دلربای کوچولوی من ✨💖🌜
رمان دلربای کوچولوی من ✨💖🌜
#Part_14
#Diyana
خودشو روی زمین انداخت و باصدای پر از بغض گفت:
__ارسلاننننن
ارسلان زود بلند شد و رفت سمتش و سرشو گذاشت تخت سینش و اونم شروع کرد به گریه کردن:
__ارسلان خواهش میکنم این کارو با من نکن
___عزیزم آروم باش،برو تو اتاقت
بلند شد اومد سمت من و از زیر شال موهامو کشید و با داد گفت:
__توی عفریته میخوای بیای سر زندگی من بشینی؟؟جن.ده عوضی،یتیم آشغال(هوییی حرف دهنتو بفهم هرزه🤬)
سیلی محکمی توی گوشم زد،ارپلان خان خواست کنارش بزنه ولی اون بدتر موهامو میکشید و فوش میداد،ارسلان دوید سمت من و بلندم کرد،هستی اومد جلو که منو بازم بزنه ولی من پشت سر ارسلان قایم شدم و زدم زیر گریه،زنش هم جلو بود و گریه میکرد:
___هستی لطفا برو تو اتاقت
__دوسش داری نه؟
___نه عزیزدلم،نه من هیچ حسی بهش ندارم،میبینی که مجبورم،هیچکس جای تورو توی قلبم نمیگیره
__پس چرا حامیش شدیی؟؟
ارسلان کلافه نگاهی بهم انداخت و با داد رو به هستی گفت:
_بیا بزنش،الان مثلا که چی؟من با این عقد نمیشم اتفاق دیگه ای میوفته ؟برو اتاقت و منو از اینی مه هستم سگ تر نکن.
_اون خطبه لعنتیو بخون و تمومش کن این بازی کثیفو سرم داره منفجر میشه
عاقد تند تند خطبه عقدو خوند و به آرومی گفت:
^مبارک باشه
#ادامه_دارد
#Part_14
#Diyana
خودشو روی زمین انداخت و باصدای پر از بغض گفت:
__ارسلاننننن
ارسلان زود بلند شد و رفت سمتش و سرشو گذاشت تخت سینش و اونم شروع کرد به گریه کردن:
__ارسلان خواهش میکنم این کارو با من نکن
___عزیزم آروم باش،برو تو اتاقت
بلند شد اومد سمت من و از زیر شال موهامو کشید و با داد گفت:
__توی عفریته میخوای بیای سر زندگی من بشینی؟؟جن.ده عوضی،یتیم آشغال(هوییی حرف دهنتو بفهم هرزه🤬)
سیلی محکمی توی گوشم زد،ارپلان خان خواست کنارش بزنه ولی اون بدتر موهامو میکشید و فوش میداد،ارسلان دوید سمت من و بلندم کرد،هستی اومد جلو که منو بازم بزنه ولی من پشت سر ارسلان قایم شدم و زدم زیر گریه،زنش هم جلو بود و گریه میکرد:
___هستی لطفا برو تو اتاقت
__دوسش داری نه؟
___نه عزیزدلم،نه من هیچ حسی بهش ندارم،میبینی که مجبورم،هیچکس جای تورو توی قلبم نمیگیره
__پس چرا حامیش شدیی؟؟
ارسلان کلافه نگاهی بهم انداخت و با داد رو به هستی گفت:
_بیا بزنش،الان مثلا که چی؟من با این عقد نمیشم اتفاق دیگه ای میوفته ؟برو اتاقت و منو از اینی مه هستم سگ تر نکن.
_اون خطبه لعنتیو بخون و تمومش کن این بازی کثیفو سرم داره منفجر میشه
عاقد تند تند خطبه عقدو خوند و به آرومی گفت:
^مبارک باشه
#ادامه_دارد
۳.۴k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.