فیک My pink dream angel
پارت ۱۳
خلاصه که کوک اون مردک رو بزور سوار ماشین کردو به سمت انبار ا/ت یا همون زیرزمین دارک ا/ت حرکت کردن و وقتی رسیدن اونو به یه صندلی بسته بودن
جلوش هم یه صندلی بود که ا/ت رو اون نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت
کوک هم داشت به اصلحه های غیر قابل باور ا/ت نگاه میکرد
و باهاشون بازی میکرد
که از یه اصلحه بشدت خوشش اومد
پس به ا/ت گف
کوک:ا/ت میتونم اینو برای خدم بردارم
ا/ت:کدوم(روشو برگردوند)آها اون خب اوک برش دار
خیلی خوش سلیقه و گرون پسندی(جاذاب حرف میزد)
کوک:واقعا خب مگه چقده پولش؟!
ا/ت:خب راستش ۱۲ میلیارد به این پول میخورد که این ۶ومین دزدی تو شب بود
کوک:واوو خیلی پیشرفت کردی🚬
ا/ت:تنک
<<۱۵ مین بعد>>
ویو ا/ت
۱۵ دقیقه گذشت که دیدم
بهوش اومد
به کوک گفتم یکی از اصلحه های
ممتازم رو بیاره
ا/ت:کوک لطفا یکی از بهترین اصلحه هام رو بیار
دلم نمیخواد با یه اصلحه معمولی به قتل برسه
چون خیلی زحمت کشیده برای فرار
کردن از دست من
ولی نتیجش چی ؟!
بازم همونه
ههه(پوزخند)
موندم چی باعث شده فک کنی میتونی از دست من فرار کنی
عو*ضی
کوک یکی از بهترین اصلحه هارو برای ا/ت میاره و ا/ت
بعد از کمی بازی کردن با تفنگ
ا/ت:بای بای.....(بووم)
ویو کوک
یکم از خون روی ا/ت پاشیده بود ولی ا/ت عین خیالش نبود
که بعد سکوتی طولانی ا/ت
شروع کرد به بلند بلند
خندیدن
واقعا خیلی ترسیدم ولی بروی خدم
نیاوردم
بارم نمیشه این
همون دختره که من پرورشش دادم
خیلی خیلی تعقیر کرده
ای کاش این دختر کیوت و تعقیر نمیدادم
لعنت بر من
اون الان از منم بدتر شد
و جایگاه منو بدست گرفته
خلاصه که کوک اون مردک رو بزور سوار ماشین کردو به سمت انبار ا/ت یا همون زیرزمین دارک ا/ت حرکت کردن و وقتی رسیدن اونو به یه صندلی بسته بودن
جلوش هم یه صندلی بود که ا/ت رو اون نشسته بود و داشت با گوشیش ور میرفت
کوک هم داشت به اصلحه های غیر قابل باور ا/ت نگاه میکرد
و باهاشون بازی میکرد
که از یه اصلحه بشدت خوشش اومد
پس به ا/ت گف
کوک:ا/ت میتونم اینو برای خدم بردارم
ا/ت:کدوم(روشو برگردوند)آها اون خب اوک برش دار
خیلی خوش سلیقه و گرون پسندی(جاذاب حرف میزد)
کوک:واقعا خب مگه چقده پولش؟!
ا/ت:خب راستش ۱۲ میلیارد به این پول میخورد که این ۶ومین دزدی تو شب بود
کوک:واوو خیلی پیشرفت کردی🚬
ا/ت:تنک
<<۱۵ مین بعد>>
ویو ا/ت
۱۵ دقیقه گذشت که دیدم
بهوش اومد
به کوک گفتم یکی از اصلحه های
ممتازم رو بیاره
ا/ت:کوک لطفا یکی از بهترین اصلحه هام رو بیار
دلم نمیخواد با یه اصلحه معمولی به قتل برسه
چون خیلی زحمت کشیده برای فرار
کردن از دست من
ولی نتیجش چی ؟!
بازم همونه
ههه(پوزخند)
موندم چی باعث شده فک کنی میتونی از دست من فرار کنی
عو*ضی
کوک یکی از بهترین اصلحه هارو برای ا/ت میاره و ا/ت
بعد از کمی بازی کردن با تفنگ
ا/ت:بای بای.....(بووم)
ویو کوک
یکم از خون روی ا/ت پاشیده بود ولی ا/ت عین خیالش نبود
که بعد سکوتی طولانی ا/ت
شروع کرد به بلند بلند
خندیدن
واقعا خیلی ترسیدم ولی بروی خدم
نیاوردم
بارم نمیشه این
همون دختره که من پرورشش دادم
خیلی خیلی تعقیر کرده
ای کاش این دختر کیوت و تعقیر نمیدادم
لعنت بر من
اون الان از منم بدتر شد
و جایگاه منو بدست گرفته
۵.۲k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.