ایدل شاهکار
ایدل شاهکار
پارت10
ا. ت بعد از دیدن جونگ کوک درست نمیتونست رویه پاهاش وایسا البته این وضعیت به وضوح تویه جونگ کوک میشد دید ا. ت و جنی جونگ کوک داشتن باهم دیگه عکس میگرفتن که جه یون اومد پیش ا. ت
جه یون: خوبی مثل همیشه به نظر نمیای
ا. ت: خوبم
ا. ت رفتن نشست کم کم داشت فشن شو شروع میشد جونگ کوک هم دقیقا کنار ا. ت نشسته بود و استرس داشت بالاخره فشن شو تموم شد ا. ت سوار ون شد
ا. ت: میخوام برگردم کره
جه یون:واسه پس فردا بلیط گرفتم
ا. ت: فردا نمیتونم بیشتر از این صبر کنم
ا.ت واقعا با دیدن جونگ کوک حس عجیبی رو تجربه کرده بود البته این حس مثل چیز های دیگه نبود پس این چیه چیزی که ا. ت تجربه کرد میتونه عشق باشه
پرش زمانی به هتل
ا. ت اون شب فقط با فکر کردن به جونگ کوک خوابش برد و فقط یک سوال تو ذهنش داشت"یعنی بازم اونو میبینم"این سوال همین طور داشت تویه مغذش حرکت میکرد البته سوال دور از ذهنی نبود چون هر دوتاشون تویه یه کمپانی بودن و امکان اینکه هر لحظه همو ببینن زیاد بود
فردا صبح در فرودگاه
ا. ت فقط به فکر اون فشن شو بود زیاد مثل همیشه نبود بالاخره سوار هواپیما شدن
جه یون: وقتی برسیم کره شب شده میری خونه
ا. ت: نه میخوام برم کمپانی
(همتون میدونید که ا.ت برای چی میخواد بره کمپانی دیگه)
جه یون: برای چی میخوای بری کمپانی
ا. ت: یه کاری اونجا دارم بعد خودم برمیگردم خونه ماشینم که هنوز اونجاس
جه یون: باشه
8ساعت بعد ساعت 9به وقت کره
پارت10
ا. ت بعد از دیدن جونگ کوک درست نمیتونست رویه پاهاش وایسا البته این وضعیت به وضوح تویه جونگ کوک میشد دید ا. ت و جنی جونگ کوک داشتن باهم دیگه عکس میگرفتن که جه یون اومد پیش ا. ت
جه یون: خوبی مثل همیشه به نظر نمیای
ا. ت: خوبم
ا. ت رفتن نشست کم کم داشت فشن شو شروع میشد جونگ کوک هم دقیقا کنار ا. ت نشسته بود و استرس داشت بالاخره فشن شو تموم شد ا. ت سوار ون شد
ا. ت: میخوام برگردم کره
جه یون:واسه پس فردا بلیط گرفتم
ا. ت: فردا نمیتونم بیشتر از این صبر کنم
ا.ت واقعا با دیدن جونگ کوک حس عجیبی رو تجربه کرده بود البته این حس مثل چیز های دیگه نبود پس این چیه چیزی که ا. ت تجربه کرد میتونه عشق باشه
پرش زمانی به هتل
ا. ت اون شب فقط با فکر کردن به جونگ کوک خوابش برد و فقط یک سوال تو ذهنش داشت"یعنی بازم اونو میبینم"این سوال همین طور داشت تویه مغذش حرکت میکرد البته سوال دور از ذهنی نبود چون هر دوتاشون تویه یه کمپانی بودن و امکان اینکه هر لحظه همو ببینن زیاد بود
فردا صبح در فرودگاه
ا. ت فقط به فکر اون فشن شو بود زیاد مثل همیشه نبود بالاخره سوار هواپیما شدن
جه یون: وقتی برسیم کره شب شده میری خونه
ا. ت: نه میخوام برم کمپانی
(همتون میدونید که ا.ت برای چی میخواد بره کمپانی دیگه)
جه یون: برای چی میخوای بری کمپانی
ا. ت: یه کاری اونجا دارم بعد خودم برمیگردم خونه ماشینم که هنوز اونجاس
جه یون: باشه
8ساعت بعد ساعت 9به وقت کره
۱۰.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.