یه سناریو :)
پارت اول:
y/n دختری ۱۶ ساله.
دختری با موهای مشکی و چشمانی قهوه ای و درشت.. دختری از خاندان بلک.. دختری بسیار آرام که با کسی دوست نبود. این طوری راحت تر بود زیرا آدما برایش قابل درک نبودند.. او عضو گروه اسلایترین بود.. ..
فلش بک ۸ سال قبل: y/n و خواهرش درحال بازی در جنگلی زیبا بودند. آنها با خانواده خود به تفریح آمده بودند. دو دختر در حال دویدن بود.
y/n: هی.. وایسا دیگهه..
خواهرش: تنبل بدووو ..(و بلند خندید)
آنها به یک صخره بلند رسیدند.. خواهرِy/n به بالای آن صخره رفت.. پایین صخره یک دریای بسیار عمیق بود.. که موج های دریا وحشیانه به صخره کوبیده می شدند.. y/n که میدانست این دریا و ایستادن روی صخره میتواند خطرناک باشد.. آرام به خواهرش گفت:
ببین .. آروم .. همین الان از رو این صخره بیا پایین .. خطرناکهه.. (صدایش لرزان بود)
خواهرش:نمی خوامممم...
y/n: لطفا..
خواهرش:نه. نهه..نمیخوامم (و ناگهان پای دختر لغزید و دختر داخل دریا افتاد)
y/n جیغی کشید و به طرف صخره دوید
y/n : سایا... سایا.. (گریه)
ولی سایا دیگر رفته بود و این اولین باری بود که y/n مرگ را میدید..
y/n دختری ۱۶ ساله.
دختری با موهای مشکی و چشمانی قهوه ای و درشت.. دختری از خاندان بلک.. دختری بسیار آرام که با کسی دوست نبود. این طوری راحت تر بود زیرا آدما برایش قابل درک نبودند.. او عضو گروه اسلایترین بود.. ..
فلش بک ۸ سال قبل: y/n و خواهرش درحال بازی در جنگلی زیبا بودند. آنها با خانواده خود به تفریح آمده بودند. دو دختر در حال دویدن بود.
y/n: هی.. وایسا دیگهه..
خواهرش: تنبل بدووو ..(و بلند خندید)
آنها به یک صخره بلند رسیدند.. خواهرِy/n به بالای آن صخره رفت.. پایین صخره یک دریای بسیار عمیق بود.. که موج های دریا وحشیانه به صخره کوبیده می شدند.. y/n که میدانست این دریا و ایستادن روی صخره میتواند خطرناک باشد.. آرام به خواهرش گفت:
ببین .. آروم .. همین الان از رو این صخره بیا پایین .. خطرناکهه.. (صدایش لرزان بود)
خواهرش:نمی خوامممم...
y/n: لطفا..
خواهرش:نه. نهه..نمیخوامم (و ناگهان پای دختر لغزید و دختر داخل دریا افتاد)
y/n جیغی کشید و به طرف صخره دوید
y/n : سایا... سایا.. (گریه)
ولی سایا دیگر رفته بود و این اولین باری بود که y/n مرگ را میدید..
۳.۵k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.