دلهره
# دلهره
part 75
تهیونگ اول یکم مکس کرد اما بعد لبخندی روی لب هاش نشست و ادامه داد
_ واقعا ممنونم نوئل امسال تو کسی بودی که برام تولد گرفتی و تنها کسی بودی که بهم تولدم رو تبریک گفتی شاید برای اینکه امسال تو تنها کسی هستی که دارم
_ حالا نمیخوای شمع ها رو فوت کنی اها راستش قبلش باید ارزو کنی
تهیونگ چسماشو بست و چیزی زیر لب گفت بعدش هم شمع های روی کیک رو فوت کرد
کیک رو توی دست تهیونگ گذاشتم و شروع کردم به دست زدن
۰
_ هووووو تولدت مبارک
تهیونگ کیک رو روی کابینت گذاشت
و منو نزدیک خودش کرد و از کمر گرفت
_ امسال تو توی روز تولدم تنها دلیل خوشحالیم بودی نوئل
لبخندی زدم
_ توهم همینطور تهیونگ تو کسی بودی که با عشقت دنیامو تغییر دادی
میدونی که منظورم چیه
برای همین تمام سعیمو کردم که برات توی این یه روز همه چی رو اماده کنم ولی باز نتونستم اونجور که باید تولدت رو جشن بگیرم
_ ولی این برای من بهترین بود
_ واقعا میگی
_ اهوم
تهیونگ نزدیکم شد و بوسه ای رو شروع کرد بعد از چند دقیقه ازم فاصله گرفت
_ اینم بهترین کادوی روز تولدم بود
ازم فاصله گرفت ولی ایکبار دستمو محکم گرفت
_ بیا ببینیم کیکش چه مزه ایه
یه چنگال برداشت و به سمتم گرفت
_ ببین جه مزه ایع
_ تولد توعه تو باید اولین تیکه از کیک رو بخوری
همون تیکه رو خودش خورد
_ از اون چیزی که فکر نیکردم خیلی خوشمزه تره اینو از کجا خریدی
_ بده منم یه تیکه بخورم
چنگال رو به سمتم گفت و گازی از اون تیکه خوردم
_وای از اون چیزی که فکر میکردم خیلی خوشمزه تره
فکر نمیکردم اینقدر خوشمزه شه
_ خودت این کیکو درست کردی
_ اره وقتی زنگ زدی تازه درست کردنش تموم شده بود
_ دقیقا مزش مثل اون کیکی شده که اون روز توی کافیشاپ خوردیم
از اینکه تهیونگ از کیک خوشش اومده بود خیلی خوشحال بودم
کمی از کیک خوردیم و بعد بقیش رو کنار گذاشتیم
_ نوئل نظرت چیه بریم توی بالکن بشینیم امشب هوا خیلی خوبه
_ اهوم موافقم
با تهیونگ به سمت بالکن رفتیم
_ وای تهیونگ اینجا خیلی خوبه
_ اهوم
_ راستی یه چیزی رو یادم رفت چشمات رو ببند
_ برای چی
_ گفتم ببند
_ اوکی
بعد از بستن چشم تهیونگ اون حلقه رو از توی کیفم در اوردم و جعبه شو باز کردم
_ حالا میتونی چشمات رو باز کن
با اون حلقه ها خنده ی ملیحی کرد
_ خیلی خوبن اما احساس میکنم برعکس شده معمولا مردا برای دخترا این کادو رو میخرن
_ اما من دوست داشتم خودم این کار رو کنم امروزم تولدت این بهترین فرصت بود نگو که بدت اومده
_ نه اتفاقا خیلی هم خوبه
تهیونگ جعبه رو از دستم گرفت و حلقه ی کوچیک تر رو برداشت و توی دست من انداخت
part 75
تهیونگ اول یکم مکس کرد اما بعد لبخندی روی لب هاش نشست و ادامه داد
_ واقعا ممنونم نوئل امسال تو کسی بودی که برام تولد گرفتی و تنها کسی بودی که بهم تولدم رو تبریک گفتی شاید برای اینکه امسال تو تنها کسی هستی که دارم
_ حالا نمیخوای شمع ها رو فوت کنی اها راستش قبلش باید ارزو کنی
تهیونگ چسماشو بست و چیزی زیر لب گفت بعدش هم شمع های روی کیک رو فوت کرد
کیک رو توی دست تهیونگ گذاشتم و شروع کردم به دست زدن
۰
_ هووووو تولدت مبارک
تهیونگ کیک رو روی کابینت گذاشت
و منو نزدیک خودش کرد و از کمر گرفت
_ امسال تو توی روز تولدم تنها دلیل خوشحالیم بودی نوئل
لبخندی زدم
_ توهم همینطور تهیونگ تو کسی بودی که با عشقت دنیامو تغییر دادی
میدونی که منظورم چیه
برای همین تمام سعیمو کردم که برات توی این یه روز همه چی رو اماده کنم ولی باز نتونستم اونجور که باید تولدت رو جشن بگیرم
_ ولی این برای من بهترین بود
_ واقعا میگی
_ اهوم
تهیونگ نزدیکم شد و بوسه ای رو شروع کرد بعد از چند دقیقه ازم فاصله گرفت
_ اینم بهترین کادوی روز تولدم بود
ازم فاصله گرفت ولی ایکبار دستمو محکم گرفت
_ بیا ببینیم کیکش چه مزه ایه
یه چنگال برداشت و به سمتم گرفت
_ ببین جه مزه ایع
_ تولد توعه تو باید اولین تیکه از کیک رو بخوری
همون تیکه رو خودش خورد
_ از اون چیزی که فکر نیکردم خیلی خوشمزه تره اینو از کجا خریدی
_ بده منم یه تیکه بخورم
چنگال رو به سمتم گفت و گازی از اون تیکه خوردم
_وای از اون چیزی که فکر میکردم خیلی خوشمزه تره
فکر نمیکردم اینقدر خوشمزه شه
_ خودت این کیکو درست کردی
_ اره وقتی زنگ زدی تازه درست کردنش تموم شده بود
_ دقیقا مزش مثل اون کیکی شده که اون روز توی کافیشاپ خوردیم
از اینکه تهیونگ از کیک خوشش اومده بود خیلی خوشحال بودم
کمی از کیک خوردیم و بعد بقیش رو کنار گذاشتیم
_ نوئل نظرت چیه بریم توی بالکن بشینیم امشب هوا خیلی خوبه
_ اهوم موافقم
با تهیونگ به سمت بالکن رفتیم
_ وای تهیونگ اینجا خیلی خوبه
_ اهوم
_ راستی یه چیزی رو یادم رفت چشمات رو ببند
_ برای چی
_ گفتم ببند
_ اوکی
بعد از بستن چشم تهیونگ اون حلقه رو از توی کیفم در اوردم و جعبه شو باز کردم
_ حالا میتونی چشمات رو باز کن
با اون حلقه ها خنده ی ملیحی کرد
_ خیلی خوبن اما احساس میکنم برعکس شده معمولا مردا برای دخترا این کادو رو میخرن
_ اما من دوست داشتم خودم این کار رو کنم امروزم تولدت این بهترین فرصت بود نگو که بدت اومده
_ نه اتفاقا خیلی هم خوبه
تهیونگ جعبه رو از دستم گرفت و حلقه ی کوچیک تر رو برداشت و توی دست من انداخت
۸.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.