گس لایتر /پارت ۸۷
اسلایدها: جونگکوک، ایم بایول
روز بعد...
شبکه ی EBS...
اخبار رسمی کشور خبر از وجود شخص مهمی در هولدینگ قدرتمند ایم دادن...با این شرح: آقای جئون جونگکوک داماد و سهامدار جدید هولدینگ ایم هستن... ایشون نقش پررنگ و بسیار مهمی در بستن قرارداد با کمپانی آمریکایی بلانکو داشتن... با توجه به موفقیتهایی که هولدینگ ایم در سالهای اخیر داشتن میشه پیش بینی کرد که با توافق جدیدی که حاصل شده روند پیشرفت آنها تسریع خواهد شد... قدرت و نفوذ کمپانی ایم در وضعیت اقتصادی و تجاری کشور غیر قابل انکاره و به سادگی میتوان پیش بینی کرد که این نفوذ بیشتر خواهد شد...
از زبان نویسنده:
تلویزیون رو خاموش کرد... حالا دیگه کاملا شناخته شد... خوشحال بود... اما حتی تبسمی رو لبش ننشست... بایول در حالیکه به سمت جونگکوک میومد شروع به صحبت کرد: خب... جئون جونگکوک... تبریک میگم... حالا بسرعت پیشرفت میکنی...
جونگکوک سرشو برگردوند و به بایول نگاه کرد... گفت: هنوز زوده...
بایول حالا دیگه کنار جونگکوک نشسته بود... دستشو روی گردن جونگکوک گذاشت و به چشماش نگاه کرد... و گفت: تو میتونی... تو فوق العاده ای!...
جونگکوک موهای بایول رو نوازش کرد... به چشمای روشنش نگاه میکرد... و گفت: تو نباید سِمَت ساده ای توی شرکت پدرت داشته باشی... یون ها و هیونو از تو سمت بالاتری دارن... این درست نیست!
بایول: آخه... من به اندازه کاری که ازم برمیومده سمت دارم... یون ها و هیونو زحمت بیشتری کشیدن... بایدم بالاتر باشن
جونگکوک: درست میگی... اما با شناختی که از هیونو پیدا کردم فک نمیکنم بزاره ازش جلو بیفتی!
بایول: منظورت چیه؟ چی فهمیدی؟
جونگکوک: اون شبی که مهمونی گرفتیم... اومد پیش من و گفت که قصدم از بچه دار شدن محکم کردن جای پام توی خونواده شما بوده... و بدست آوردن سمت بهتر!!!
بایول: واقعا همینا رو گفت؟؟؟
جونگکوک: اوهوم... اون از من خوشش نمیاد... فک میکنه جایگاهشو متزلزل میکنم... مطمئن باش تلاششو میکنه ما رو کنار بزنه
بایول: خب... ما باید چیکار کنیم؟
جونگکوک: من بهت میگم... فقط به حرفای من گوش کن
بایول: باشه
جونگکوک: من به آقای داجونگ میگم که به کمک تو نیاز دارم... اونم که بایولشو خیلی دوس داره...تورو کنار من میزاره
بایول: باشه... آبا حتما انجامش میده
جونگکوک: فقط...
بایول: فقط چی؟
جونگکوک: هیچی... ولش کن!
بایول: خب بگو... چرا حرفتو خوردی
جونگکوک:من فک میکنم هیونو داره یه کارایی میکنه
بایول: چیکار؟... جونگکوک داری نگرانم میکنی ... میشه خودت پیگیر بشی؟
جونگکوک: باشه چاگیا... بهش فک نکن
بایول: خیلی خوبه که تو هستی...
جونگکوک خرسند از نتیجه ای که گرفته سرشو کج کرد و لبهای بایول رو بوسید...
روز بعد...
شبکه ی EBS...
اخبار رسمی کشور خبر از وجود شخص مهمی در هولدینگ قدرتمند ایم دادن...با این شرح: آقای جئون جونگکوک داماد و سهامدار جدید هولدینگ ایم هستن... ایشون نقش پررنگ و بسیار مهمی در بستن قرارداد با کمپانی آمریکایی بلانکو داشتن... با توجه به موفقیتهایی که هولدینگ ایم در سالهای اخیر داشتن میشه پیش بینی کرد که با توافق جدیدی که حاصل شده روند پیشرفت آنها تسریع خواهد شد... قدرت و نفوذ کمپانی ایم در وضعیت اقتصادی و تجاری کشور غیر قابل انکاره و به سادگی میتوان پیش بینی کرد که این نفوذ بیشتر خواهد شد...
از زبان نویسنده:
تلویزیون رو خاموش کرد... حالا دیگه کاملا شناخته شد... خوشحال بود... اما حتی تبسمی رو لبش ننشست... بایول در حالیکه به سمت جونگکوک میومد شروع به صحبت کرد: خب... جئون جونگکوک... تبریک میگم... حالا بسرعت پیشرفت میکنی...
جونگکوک سرشو برگردوند و به بایول نگاه کرد... گفت: هنوز زوده...
بایول حالا دیگه کنار جونگکوک نشسته بود... دستشو روی گردن جونگکوک گذاشت و به چشماش نگاه کرد... و گفت: تو میتونی... تو فوق العاده ای!...
جونگکوک موهای بایول رو نوازش کرد... به چشمای روشنش نگاه میکرد... و گفت: تو نباید سِمَت ساده ای توی شرکت پدرت داشته باشی... یون ها و هیونو از تو سمت بالاتری دارن... این درست نیست!
بایول: آخه... من به اندازه کاری که ازم برمیومده سمت دارم... یون ها و هیونو زحمت بیشتری کشیدن... بایدم بالاتر باشن
جونگکوک: درست میگی... اما با شناختی که از هیونو پیدا کردم فک نمیکنم بزاره ازش جلو بیفتی!
بایول: منظورت چیه؟ چی فهمیدی؟
جونگکوک: اون شبی که مهمونی گرفتیم... اومد پیش من و گفت که قصدم از بچه دار شدن محکم کردن جای پام توی خونواده شما بوده... و بدست آوردن سمت بهتر!!!
بایول: واقعا همینا رو گفت؟؟؟
جونگکوک: اوهوم... اون از من خوشش نمیاد... فک میکنه جایگاهشو متزلزل میکنم... مطمئن باش تلاششو میکنه ما رو کنار بزنه
بایول: خب... ما باید چیکار کنیم؟
جونگکوک: من بهت میگم... فقط به حرفای من گوش کن
بایول: باشه
جونگکوک: من به آقای داجونگ میگم که به کمک تو نیاز دارم... اونم که بایولشو خیلی دوس داره...تورو کنار من میزاره
بایول: باشه... آبا حتما انجامش میده
جونگکوک: فقط...
بایول: فقط چی؟
جونگکوک: هیچی... ولش کن!
بایول: خب بگو... چرا حرفتو خوردی
جونگکوک:من فک میکنم هیونو داره یه کارایی میکنه
بایول: چیکار؟... جونگکوک داری نگرانم میکنی ... میشه خودت پیگیر بشی؟
جونگکوک: باشه چاگیا... بهش فک نکن
بایول: خیلی خوبه که تو هستی...
جونگکوک خرسند از نتیجه ای که گرفته سرشو کج کرد و لبهای بایول رو بوسید...
۱۳.۶k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.