پارت 6
پارت 6
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
و نتونستم بهش نگاه نکنم ! حالا می فهمیدم که چرا اون دختره اینقدر عصبانی و ناراحت شده بود منم اگه جای اون دختر بودم همین حس بهم دست می داد دلم می خواست به صورتش دست بزنم ولی جوری نگام کرد که منصرف شدم بعد مدیر بچه ها رو صدا زد و گفت یک جا جمع شید تا بگم کیا قبول شدند و کیا نشدند و کجا باید برید
اوکی من می تونم من قبول میشم (ناراحت)
اولین اسمی که ربکا خوند من بودم بعد هم جونگ وو رو خوند ولی کلاس هامون فرق داشت من تو کلاس fox بودم و جونگ وو تو کلاس water بود گفتم اشکال نداره بالاخره بهم می رسیم
فلش بیرون مدرسه
این بیرون یه مهندس داریم (کراش الهی) که با جونگ وو دوسته و یجورایی نابغه است یعنی هر کاری ازش برمیاد داشت شروع می کرد به ساخت یک ربات
رمان روباه قرمز و معشوقه ی مو ابی
و نتونستم بهش نگاه نکنم ! حالا می فهمیدم که چرا اون دختره اینقدر عصبانی و ناراحت شده بود منم اگه جای اون دختر بودم همین حس بهم دست می داد دلم می خواست به صورتش دست بزنم ولی جوری نگام کرد که منصرف شدم بعد مدیر بچه ها رو صدا زد و گفت یک جا جمع شید تا بگم کیا قبول شدند و کیا نشدند و کجا باید برید
اوکی من می تونم من قبول میشم (ناراحت)
اولین اسمی که ربکا خوند من بودم بعد هم جونگ وو رو خوند ولی کلاس هامون فرق داشت من تو کلاس fox بودم و جونگ وو تو کلاس water بود گفتم اشکال نداره بالاخره بهم می رسیم
فلش بیرون مدرسه
این بیرون یه مهندس داریم (کراش الهی) که با جونگ وو دوسته و یجورایی نابغه است یعنی هر کاری ازش برمیاد داشت شروع می کرد به ساخت یک ربات
۲.۷k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.