Magic flower shop
ویو کوک:
وارد اتاق شدم و با قیافه ی داغون یوجونگ مواجه شدم خواستم چیزی بگم که یکی گفت:
عا عا آقای جئون نمیشه مفتکی خواهرت رو ببری
-چقدر تو کثیفی آشغال
که یهو صدای آژیر پلیس اومد
-عایششششش لعنتی جئون اشتباه کردی ....
و یه تیر به یوجونگ زد و فرار کرد
-نههههههههه یوجونگا جواب منو بده .....یکی اینجا نیست لطفا جواب منو بدید تهیونگا کجاییی اورژانس خبر کن....
فلش بک به بیمارستان
جونگ کوک و تهیونگ حدود ۵۰ بار راهروی اتاق عمل رو طی کردن که یهو دکتر گفت:
-همراه خانم جئون
-بفرمایید
-خب عمل موفقیت آمیز بود ولی ایشون در کما هستن و متاسفانه حافظه ی خودش رو از دست دادن سعی کنین با یاد آوری خاطراتش بهش کمک کنید
-ممنون
-خواهش می کنم من دیگه میرم
جونگ کوک نمی دونست الان خوشحال باشه که خواهرش زندست یا اینکه ناراحت باشه چون دیگه اونو یادش نمی یاد......
وارد اتاق شدم و با قیافه ی داغون یوجونگ مواجه شدم خواستم چیزی بگم که یکی گفت:
عا عا آقای جئون نمیشه مفتکی خواهرت رو ببری
-چقدر تو کثیفی آشغال
که یهو صدای آژیر پلیس اومد
-عایششششش لعنتی جئون اشتباه کردی ....
و یه تیر به یوجونگ زد و فرار کرد
-نههههههههه یوجونگا جواب منو بده .....یکی اینجا نیست لطفا جواب منو بدید تهیونگا کجاییی اورژانس خبر کن....
فلش بک به بیمارستان
جونگ کوک و تهیونگ حدود ۵۰ بار راهروی اتاق عمل رو طی کردن که یهو دکتر گفت:
-همراه خانم جئون
-بفرمایید
-خب عمل موفقیت آمیز بود ولی ایشون در کما هستن و متاسفانه حافظه ی خودش رو از دست دادن سعی کنین با یاد آوری خاطراتش بهش کمک کنید
-ممنون
-خواهش می کنم من دیگه میرم
جونگ کوک نمی دونست الان خوشحال باشه که خواهرش زندست یا اینکه ناراحت باشه چون دیگه اونو یادش نمی یاد......
۶.۰k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.