مافیای من پارت ۶ و اخر
که یهوووو شوگا اومد و رو به من گفت
شوگا.هی ات میای یه لحظه میخوام برم پیش شین(بهترین بادیگاردشون)
یه کاری دارم گفتم توهم بیای کمکم
ات.باشه بریم
کارا تموم شد و برگشتیم خونه که دیدم همه جا تاریکه
ات.هی بچه هااا ته کوک نامی جین نیستین؟؟
که یهو چراغا روشن شد و جیهوپ با کیک و بقیه اومدن
ات.وای پرام چیشد؟؟اینا چیه برای چی؟
که یهو کوک جلوم زانو زدو گفت
کوک.ات قبول میکنی دوست دختر بهترین مافیای کره بشی و بهترین مافیای زن؟
ات.هوم....ارههههه
اعضا شروع به خوشحالی کردن و کوک انگشتری رو دستم کرد روی اون نگینی ساده بود اما درخشان کوک بغلم کرد و اره دیگه شبم ازون کارا مدیونی پاک فکر نکنی رفتن دعا خوندن بعضی جاهاشم ات کوک رو صدا میزد که تو دعا کمکش کنه اره دیگه اینم تامام شد بیایید ایده بدید بعدی چی باشه
راستی این فیکو فقط من ننوشتم چند روزی حسابم دست یه دوستی بود و بیشتر پارتارو اون نوشت البته منم کمکش کردم اره دیگه
دوست دار شما جکسون
شوگا.هی ات میای یه لحظه میخوام برم پیش شین(بهترین بادیگاردشون)
یه کاری دارم گفتم توهم بیای کمکم
ات.باشه بریم
کارا تموم شد و برگشتیم خونه که دیدم همه جا تاریکه
ات.هی بچه هااا ته کوک نامی جین نیستین؟؟
که یهو چراغا روشن شد و جیهوپ با کیک و بقیه اومدن
ات.وای پرام چیشد؟؟اینا چیه برای چی؟
که یهو کوک جلوم زانو زدو گفت
کوک.ات قبول میکنی دوست دختر بهترین مافیای کره بشی و بهترین مافیای زن؟
ات.هوم....ارههههه
اعضا شروع به خوشحالی کردن و کوک انگشتری رو دستم کرد روی اون نگینی ساده بود اما درخشان کوک بغلم کرد و اره دیگه شبم ازون کارا مدیونی پاک فکر نکنی رفتن دعا خوندن بعضی جاهاشم ات کوک رو صدا میزد که تو دعا کمکش کنه اره دیگه اینم تامام شد بیایید ایده بدید بعدی چی باشه
راستی این فیکو فقط من ننوشتم چند روزی حسابم دست یه دوستی بود و بیشتر پارتارو اون نوشت البته منم کمکش کردم اره دیگه
دوست دار شما جکسون
۲.۴k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.