ازدواج اجباری پارت 35
ازدواج اجباری پارت 35
*ویو سوجون*
زنگ زدم به چند تا از بهترین تیر انداز هام و گفتم برن و به
جانگ می(اسم همون بادیگارده) کمک کنن
*ویو جانگ می*
تیر اندازا رسیدن، بهشون گفتم حواس تهیونگ و بادیگارداش رو پرت کنن ،
همچی اونجوری که میخواستیم پیش رفت ، تیر اندازا به ماشین تهیونگ شلیک کردن و تهیونگ هم عقب نشینی کرد ، کار اسونی بود ، ا.ت هنوز بی هوش بود منم بردمش خونه ی رئیس ، بردمش اتاق شکنجه ، گزاشتمش رو صندلی و رفتم بیرون تا رئیس بیاد
*رئیس اومد*
جانگ می:سلام رئیس
سوجون:سلام کجاست
جانگ می:کی؟
سوجون:اسکل ا.ت رو میگم دیگه
جانگ می:آها اونجاست (به اتاق اشاره کرد)
*ویو سوجون*
رفتم تو اتاق ، ا.ت هنوز به هوش نیومده بود ، منم میخواستم حرسش بدم واسه همین یه لیوان آب یخ ریختم رو صورتش که بیدار شدو گفت
ا.ت:چیکار می کنی عوضی(عصبی)
سوجون:(پوزخند)
ا.ت:با توعم مگه کری
سوجون:کر نیستم
ا.ت:خب میشنوم
سوجون:من به بچه مچه جواب نمیدم
ا.ت:من شاید ازت کوچیک تر باشم ولی عقلم از تو بیشتره
سوجون:به همین خیال باش کوچولو
*ادامه ویو سوجون*
بادیگاردا رو صدا کردم تا بیان با شلاق ا.ت رو بزنن ، اومدن بهشون گفتم
سوجون:خب این دختره ی پرو رو ۳۰ ضربه ی شلاق بزنین
بادیگاردا:چشم
ادامه دارد................
این پارت شرط نداره
*ویو سوجون*
زنگ زدم به چند تا از بهترین تیر انداز هام و گفتم برن و به
جانگ می(اسم همون بادیگارده) کمک کنن
*ویو جانگ می*
تیر اندازا رسیدن، بهشون گفتم حواس تهیونگ و بادیگارداش رو پرت کنن ،
همچی اونجوری که میخواستیم پیش رفت ، تیر اندازا به ماشین تهیونگ شلیک کردن و تهیونگ هم عقب نشینی کرد ، کار اسونی بود ، ا.ت هنوز بی هوش بود منم بردمش خونه ی رئیس ، بردمش اتاق شکنجه ، گزاشتمش رو صندلی و رفتم بیرون تا رئیس بیاد
*رئیس اومد*
جانگ می:سلام رئیس
سوجون:سلام کجاست
جانگ می:کی؟
سوجون:اسکل ا.ت رو میگم دیگه
جانگ می:آها اونجاست (به اتاق اشاره کرد)
*ویو سوجون*
رفتم تو اتاق ، ا.ت هنوز به هوش نیومده بود ، منم میخواستم حرسش بدم واسه همین یه لیوان آب یخ ریختم رو صورتش که بیدار شدو گفت
ا.ت:چیکار می کنی عوضی(عصبی)
سوجون:(پوزخند)
ا.ت:با توعم مگه کری
سوجون:کر نیستم
ا.ت:خب میشنوم
سوجون:من به بچه مچه جواب نمیدم
ا.ت:من شاید ازت کوچیک تر باشم ولی عقلم از تو بیشتره
سوجون:به همین خیال باش کوچولو
*ادامه ویو سوجون*
بادیگاردا رو صدا کردم تا بیان با شلاق ا.ت رو بزنن ، اومدن بهشون گفتم
سوجون:خب این دختره ی پرو رو ۳۰ ضربه ی شلاق بزنین
بادیگاردا:چشم
ادامه دارد................
این پارت شرط نداره
۵.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.