Never have Apart³
+کوک.. چی داری میگی!
÷هوی خانم، اینقدر با پسر من زود گرم نگیر
×ا/ت من... من متاسفم اما مجبورم
_بادیگاردا... ا/ت رو ببرین
ا/ت ویو
منو بردن تو ماشین کوک... اینقدر گریه کردم و به بابام فش دادم که نفهمیدم کی خوابم برد... وقتی چشمامو باز کردم دیدم توی یک اتاقم با تم گلبهی... یکم گیج بودم که فهمیدم کجام... درو ارم باز کردم و یکم نیم خیز رفتم جلو که خوردم به یه چیز قلمبه... سرمو که بالا اوردم دیدم با سر رفتم تو جایی که نباید میخورم... اره موزش 😐
_عاا.... چشم هم خوب چیزیه
+...
_نکنه هنوز به خاطر باباته که اینطوری می کنی؟
+(سرمو تکون دادم)
_(دستمو رو چونش گذاشتم و سرشو اوردم بالا)
+ دست کثیفت.و به من نزن...فکر نمیکردم اینقدر ادم بدی باشی
_هه... تازه اولشه بیب (نیشخند)
راوی*
داشتن به هم نگاه میکردن که بادیگارد قشنگ اومد گند زد به حالشون (علامتش &)
&ا... ا.. ارباب بهمون حمله شده
_از طرف کی؟!
&ارباب نا معلومه
_خعلی خب برید از اتاق سلاح هاتون رو بردارید تا خودم بیام... ولی من میدونم کار خودته تهیونگ (عصبی)
ا/ت ویو
منم که مثل همیشه نمیفهمیدم چی شد.... سعی داشتم برم ببینم چی شده... ولی میخوام ازش بپرسم... صب کن بینم اون الان منو گروگان گرفته من چرا اینقدر راحتممممم من چم شده
+ این جا چه خبره(داد)
_هیشششش.... فعلا ساکت باش
من که ماشالله فضولم، از یه جایی که نمیدونم کجا بود رفتم بیرون و....
شرایط : 6 تا لایک+2 تا فالور
÷هوی خانم، اینقدر با پسر من زود گرم نگیر
×ا/ت من... من متاسفم اما مجبورم
_بادیگاردا... ا/ت رو ببرین
ا/ت ویو
منو بردن تو ماشین کوک... اینقدر گریه کردم و به بابام فش دادم که نفهمیدم کی خوابم برد... وقتی چشمامو باز کردم دیدم توی یک اتاقم با تم گلبهی... یکم گیج بودم که فهمیدم کجام... درو ارم باز کردم و یکم نیم خیز رفتم جلو که خوردم به یه چیز قلمبه... سرمو که بالا اوردم دیدم با سر رفتم تو جایی که نباید میخورم... اره موزش 😐
_عاا.... چشم هم خوب چیزیه
+...
_نکنه هنوز به خاطر باباته که اینطوری می کنی؟
+(سرمو تکون دادم)
_(دستمو رو چونش گذاشتم و سرشو اوردم بالا)
+ دست کثیفت.و به من نزن...فکر نمیکردم اینقدر ادم بدی باشی
_هه... تازه اولشه بیب (نیشخند)
راوی*
داشتن به هم نگاه میکردن که بادیگارد قشنگ اومد گند زد به حالشون (علامتش &)
&ا... ا.. ارباب بهمون حمله شده
_از طرف کی؟!
&ارباب نا معلومه
_خعلی خب برید از اتاق سلاح هاتون رو بردارید تا خودم بیام... ولی من میدونم کار خودته تهیونگ (عصبی)
ا/ت ویو
منم که مثل همیشه نمیفهمیدم چی شد.... سعی داشتم برم ببینم چی شده... ولی میخوام ازش بپرسم... صب کن بینم اون الان منو گروگان گرفته من چرا اینقدر راحتممممم من چم شده
+ این جا چه خبره(داد)
_هیشششش.... فعلا ساکت باش
من که ماشالله فضولم، از یه جایی که نمیدونم کجا بود رفتم بیرون و....
شرایط : 6 تا لایک+2 تا فالور
۷.۹k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.