ازدواج اجباریp4

فلش وقتی رسیدیم بار
رفتیم تو کوک و بک اونحا نشستن رفتیم پیششون نشستیم
کوک:ات خیلی داف شده بود لباسش باز بود که همه مردا بهش نگاه میکردن و این منو عصبی میکرد
واقا دوباره عاشق شدم!
ات:کوک خیلی جذاب شده بودد
رفتم کنار جونگ کوک نشستم که دوتا ویسکی سفارش دادیم و خوردیم که من. خیلی مست شده بودم کوکم یکم مست بود و پدر کوک و پدر من و مادرامونم یکم مست بودن(جر همه باهم مستن🗿)
کوک:من یکم هوشیار تر از بقیه بودم
کوک همرو بزور سوار کرد و برد خونه خودشون مت و پت رو برد اتاق مهمون ولی اونجا 2تفره بود پس ات رو برد اتاق خودش
گذاشت رو تختش و رفت دوش گرفت و وقتی بر می‌گشت از حموم سیکس پکاش معلوم بود یعنی حوله فقط تا کمر به پایینش بود
ات:چشامو بسته بودن هنوز حس مستی داشتم!
چشامو باز کردم
یهو کوک رو دیدم که از حموم در اومده
واو چه سیکس پکایی(این فقط فیکه باور نکنینا وگرنه خودم ات رو جر میدادم🗿)
کوک تو آینه موهاشو شونه می‌کرد که کوک با همون بدن لخت اومد خوابید پیشم منم خودمو به خواب زده بودم(کوک عادت داره با بدن لخت بخوابه منحرف نشین🗿)
که اومد بغل دستم خوابید که دیگه نتونستم تحمل کنمبلند شدم ل. ب. ش. و بوسیدم
کوک تو شوک مونده بود
ویو کوک
از حموم در اومدم موهامو جلو اینه شونه کردم و چون عادت. داشتم با همون بدن لخت کنار آن خوابیدم
راستش ات رو دوس داشتم
که یهو تو شک. موندم
ات منو ب. و. س. ی. د!
که یهو ازم جدا شد
شاید از رو مستی بود ولی من نتونستم تحمل کنم اومدم روش و لبشو بوسیدم
30مین بعد
هنوز لباشو میبوسیدم خیلی شیرین بود وقتی که نفس کم آوردم ولش کردم
ات خوابید فردا بهش درخواست میدم
و خوابیدم
فلش به صبح