زندگی مافیایی
💜زندگی مافیایی 💜
p. ¹⁰
خریدامونو کردیم رسیدیم خونه جیمین رفت ماشینو پارک کنه منم رفتم تو اتاق تا لباسامو عوض کنم لباسامو عوض کردم نشستم روی تخت خریدارو باز کردم ببینم چی خریدم داشتم نگاه لباسا میکردم که در باز شد جیمین بود
جیمین: برو دستاتو بشور بعد برو پایین غذا بخور تا منم لباسمو عوض کنم
ا. ت: نوموخام میخام خریدامو ببینم
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم بدو
ا. ت: هوفففف باشه
رفتم پایین اجوما داشت میزو میچید
رفتم نشستم روی میز
ا. ت: اجوما چی درست کردی (با لحن کیوت😁)
اجوما: ماکارونی درست کردم با لازانیا
ا. ت: اخ جونننننننن(کیوت 😁)
اجوما: نوش جونتون (خندش به تو میومد)
جیمین داشت از پله ها میومد پایین
جیمین نشست سر میز مشغول خوردن بودیم که جیمین سکوتو شکست.
جیمین: فردا مهمونی داریم رفتیم این قوانین رو رعایت میکنی
یک: با پسری گرم نمیگیری (دستوری)
دو: لباس باز نمی پوشی میدونی چی میشه.
سه: از کنارم جم نمیخوری حتا یه میلی متر تکون بخوری میکشمت
چهار: با اجازه خودم ویسکی میخوری اگه اجازه دادم
ا. ت: داشتم نگاهش میکردم اخه این همه قانون چیه
جیمین: فهمیدی
ا. ت: ها اره باشه
جیمین: اگهیه دونه از این قوانین رو زیر پا بزاری برات بد میشه
ا. ت: خب چرا باید این قوانین رو رعایت کنم؟
جیمین: میخای نشونت بدم چرا
ا. ت: منظورشو فهمیدم
ا. ت: نه فهمیدم
غذامون تمون شد رفتیم تو اتاق
ا. ت: وای خیلی خستم
جیمین: بیا بگیر بخواب خوب
رفتیم رو تخت جیمین منو چسبوند به خودش جوری چسبونده بود که نمی تونستم تکون بخورم
ا. ت: جیمین دارم خفه میشم
جیمین: بگیر بخواب
بزور خوابیدم.............
ادامه دارد.........
خب کیوتا اینم از این پارت اومیدوار خوشتون اومده باشه 💜💜❤️🔥❤️🔥💜💜😎🤌🏻😎🤌🏻 لایک یادتون نره کیوتا بای بای 😎😁💜🥺❤️🔥🥺🫴🏻🤌🏻💕🤌🏻💕🤌🏻
p. ¹⁰
خریدامونو کردیم رسیدیم خونه جیمین رفت ماشینو پارک کنه منم رفتم تو اتاق تا لباسامو عوض کنم لباسامو عوض کردم نشستم روی تخت خریدارو باز کردم ببینم چی خریدم داشتم نگاه لباسا میکردم که در باز شد جیمین بود
جیمین: برو دستاتو بشور بعد برو پایین غذا بخور تا منم لباسمو عوض کنم
ا. ت: نوموخام میخام خریدامو ببینم
جیمین: حرفمو دوبار تکرار نمیکنم بدو
ا. ت: هوفففف باشه
رفتم پایین اجوما داشت میزو میچید
رفتم نشستم روی میز
ا. ت: اجوما چی درست کردی (با لحن کیوت😁)
اجوما: ماکارونی درست کردم با لازانیا
ا. ت: اخ جونننننننن(کیوت 😁)
اجوما: نوش جونتون (خندش به تو میومد)
جیمین داشت از پله ها میومد پایین
جیمین نشست سر میز مشغول خوردن بودیم که جیمین سکوتو شکست.
جیمین: فردا مهمونی داریم رفتیم این قوانین رو رعایت میکنی
یک: با پسری گرم نمیگیری (دستوری)
دو: لباس باز نمی پوشی میدونی چی میشه.
سه: از کنارم جم نمیخوری حتا یه میلی متر تکون بخوری میکشمت
چهار: با اجازه خودم ویسکی میخوری اگه اجازه دادم
ا. ت: داشتم نگاهش میکردم اخه این همه قانون چیه
جیمین: فهمیدی
ا. ت: ها اره باشه
جیمین: اگهیه دونه از این قوانین رو زیر پا بزاری برات بد میشه
ا. ت: خب چرا باید این قوانین رو رعایت کنم؟
جیمین: میخای نشونت بدم چرا
ا. ت: منظورشو فهمیدم
ا. ت: نه فهمیدم
غذامون تمون شد رفتیم تو اتاق
ا. ت: وای خیلی خستم
جیمین: بیا بگیر بخواب خوب
رفتیم رو تخت جیمین منو چسبوند به خودش جوری چسبونده بود که نمی تونستم تکون بخورم
ا. ت: جیمین دارم خفه میشم
جیمین: بگیر بخواب
بزور خوابیدم.............
ادامه دارد.........
خب کیوتا اینم از این پارت اومیدوار خوشتون اومده باشه 💜💜❤️🔥❤️🔥💜💜😎🤌🏻😎🤌🏻 لایک یادتون نره کیوتا بای بای 😎😁💜🥺❤️🔥🥺🫴🏻🤌🏻💕🤌🏻💕🤌🏻
۷.۰k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.