p⁹
ویو ایزانا:
زنگ زدمبه جیا ولی ....... ریندو جواب داد؟ هه .....
ریندو: چته ایزانا؟
ایزانا: منبا جیا کار دارم.....
ریندو: ما خودمون موندیم جیا چشه تو چته دیگه؟
صدای ران بلند شد: ریندو بیا اینجاااا
ریندو: من بعداً زنگ میزنم....
ایزانا: ولی....(ریندو قطع کرد)
ایزانا: هووووف ... از دست این خواهر برادرا
ویو جیا:
رفتمخونه که بههه بههههه ... اصلاً بههه بههههه .. ران و ریندو جولوم عین دو عدد جنزده وایساده بودن:/
ران: کجا بودی؟
ریندو: با کی بودی؟
ران: چی کار میکردی؟
ریندو: گریه کردی؟
جیا: بسههه .. چقدر سئوال دارید .. دونه دونه(کیوت/
ران: هووف .... چرا گفتی دارم از "سه" تا برادرام محافظت میکنم؟
جیا: دلیلشو چند روز دیگه میفهمی........
ویو تاکه میچی:
تاکه: چیفویو ....... منو ببخش ولی باید بهم کمک کنی
چیفویو: اشکال نداره چیشده؟
تاکه: (داستان جیا و جیمین رو تعریف کرد)
چیفویو: ه.....ها؟ ب.......ب.باشه کمک میکنم!
((چند روز بعد))
ویو گنگ والهالا:
هانما: باید اون اِمای مزاحم رو بکشیم!
کیساکی: من میکشمش
ویو جیا:
داشتمتو خیابون با اِما-چان راه میرفتیم که بله ... کیساکی اومد ولی میدونستم اِما-چان رو می خواد بزنه پس من رفتم جولوی ضربه ی میله و سیاهی ای بی پایان..........
ویو اِما:
ج.....جیا؟ جیا چرا اینطودری خونی شده؟((گریه))
حالا به مایکی و جیمین-سان چی بگم؟
زنگ بزنم تاکه میچی؟
مکالمه:
تاکه: بله اِما-چان؟
اِما: تاکه ..... جیا ..... جیا خونی افتاده زمین ((گریه))
تاکه: چ.....چی؟
اِما: لطفاً بیا(گریه/
تاکه: ا......اومدم.......
..........
.
.........
ویو جیمین:
داشتیمبا بچه های گنگ وقت میگذروندیم که یوهو تاکه با جیا که خونیه و پشت کوله تاکه هست اومدن ......... اون جیای منه؟
جیمین: چ....چیشده تاکه؟
تاکه: کیساکی با میله .... زده کله ی جیا چان رو شکونده((اشک))
جیمین: چ.............چ.چی؟
مایکی: اِما تو خوبی؟
دراکن: تاکه بده به من بیاید بریمیکم دیگه ممکنه از دستش بدیمممم(داد)
.
رفتیم بیمارستان و من اشکمداشت در می اومد و بغض بدی گلومرو چنگ میزد که دکترا اومدن.....
دکتر: متاسفیمولی...............
"خُماری"
شرط: بالای ۵ تا لایک و ۱۵ تا کامنت)))))))))))
زنگ زدمبه جیا ولی ....... ریندو جواب داد؟ هه .....
ریندو: چته ایزانا؟
ایزانا: منبا جیا کار دارم.....
ریندو: ما خودمون موندیم جیا چشه تو چته دیگه؟
صدای ران بلند شد: ریندو بیا اینجاااا
ریندو: من بعداً زنگ میزنم....
ایزانا: ولی....(ریندو قطع کرد)
ایزانا: هووووف ... از دست این خواهر برادرا
ویو جیا:
رفتمخونه که بههه بههههه ... اصلاً بههه بههههه .. ران و ریندو جولوم عین دو عدد جنزده وایساده بودن:/
ران: کجا بودی؟
ریندو: با کی بودی؟
ران: چی کار میکردی؟
ریندو: گریه کردی؟
جیا: بسههه .. چقدر سئوال دارید .. دونه دونه(کیوت/
ران: هووف .... چرا گفتی دارم از "سه" تا برادرام محافظت میکنم؟
جیا: دلیلشو چند روز دیگه میفهمی........
ویو تاکه میچی:
تاکه: چیفویو ....... منو ببخش ولی باید بهم کمک کنی
چیفویو: اشکال نداره چیشده؟
تاکه: (داستان جیا و جیمین رو تعریف کرد)
چیفویو: ه.....ها؟ ب.......ب.باشه کمک میکنم!
((چند روز بعد))
ویو گنگ والهالا:
هانما: باید اون اِمای مزاحم رو بکشیم!
کیساکی: من میکشمش
ویو جیا:
داشتمتو خیابون با اِما-چان راه میرفتیم که بله ... کیساکی اومد ولی میدونستم اِما-چان رو می خواد بزنه پس من رفتم جولوی ضربه ی میله و سیاهی ای بی پایان..........
ویو اِما:
ج.....جیا؟ جیا چرا اینطودری خونی شده؟((گریه))
حالا به مایکی و جیمین-سان چی بگم؟
زنگ بزنم تاکه میچی؟
مکالمه:
تاکه: بله اِما-چان؟
اِما: تاکه ..... جیا ..... جیا خونی افتاده زمین ((گریه))
تاکه: چ.....چی؟
اِما: لطفاً بیا(گریه/
تاکه: ا......اومدم.......
..........
.
.........
ویو جیمین:
داشتیمبا بچه های گنگ وقت میگذروندیم که یوهو تاکه با جیا که خونیه و پشت کوله تاکه هست اومدن ......... اون جیای منه؟
جیمین: چ....چیشده تاکه؟
تاکه: کیساکی با میله .... زده کله ی جیا چان رو شکونده((اشک))
جیمین: چ.............چ.چی؟
مایکی: اِما تو خوبی؟
دراکن: تاکه بده به من بیاید بریمیکم دیگه ممکنه از دستش بدیمممم(داد)
.
رفتیم بیمارستان و من اشکمداشت در می اومد و بغض بدی گلومرو چنگ میزد که دکترا اومدن.....
دکتر: متاسفیمولی...............
"خُماری"
شرط: بالای ۵ تا لایک و ۱۵ تا کامنت)))))))))))
۱۷.۴k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.