فیک گمراهی P5
_س..سلام
+س…س…س…سلام
پسرا :سلاااام
+خیلی خیلیییییی زیباتر از دیشب و همیشه شدی
_تو هم همین طور
#خب بریم؟
_حتما
+بریم پس
رفتیم بالاترین نقطه برج ارتفاعش زیاد بود هر دختری هم که اینا رو می دید جیغ می کشید و با هاشون سلفی می گرفت
دیگه برگ برام نمونده بود اون از تریپ و استایل گروهی پسرا اون از طرفداراشون اون از این ارتفاع چه خبره؟
+نیوا سالمی؟
_هان؟اره اره خوبم
#ببخشید نیوا تویی؟
_اره
#یعنی یانگ نیوا تویی؟
_به خدا اره چطور مگه؟
#فیلیکس اینقدر از تو برامون گفته که دیگه صبر نداشتیم ببینیمت
چان:اره بابا فیلیکس با آسفالت خیابون یکیمون کرد اینقدر ازت گفت
هان:اینقد از تو و خوشگل بودند بهمون گفت از هیچی بهمون نگفته
_واقعا؟…لطف داره!(یکم سرخ شده)
+ا..چیزه…نگا کنین چه پرنده خوشگلی!
_(خنده)بعله
بعد کلی اینور و اون ور رفتن و حرف زدن و خرید کردن ساعت ساعت ۲ ظهر بود
چانگبین:من گشنمه
ای.ان:منم
لینو و سونگمین :خب ما هم گشنه ایم
چان:خب بریم رستوران
#قطعا رستوران(هر چی دلت می خواست فکر کن) خوبه
_پس بریم
+حتما بخش vip
چان:چشم
رفتیم رستوران یک کم برگ برام مونده بود که با دیدن رستورانه اونام ریخت
_فکر کنم اشتباه آمدیم
+نه درست آمدیم
#هنوز نماش اینه بریم تو از زندگی سیر میشی:)
_لازم بود بیایم اینجا؟
هان:اره چون مهمونمونvip هست
_مهمون دارین مگه؟؟
لینو:اره
_کی؟
سونگمین:تو
_من؟چرا ؟
ای.ان:چون ممکنه بشی دوست دختر…(قطع کردن حرفش)
+بریم تو دیگه مگه گشنه نبودیم؟
پسرا : چرا
+پس بریم تو
داشتم از خنده پاره میشدم ولی به روی خودم نیاوردم رفتیم بخش vip نشستیم منو. و آوردن غذا سفارش دادیم و خوردیم بعدم از هم خداحافظی کردیم و رفتیم خونه هامون
بازم کرم از منه به بزرگی خودتون ببخشید
ادامه پارت بعد
+س…س…س…سلام
پسرا :سلاااام
+خیلی خیلیییییی زیباتر از دیشب و همیشه شدی
_تو هم همین طور
#خب بریم؟
_حتما
+بریم پس
رفتیم بالاترین نقطه برج ارتفاعش زیاد بود هر دختری هم که اینا رو می دید جیغ می کشید و با هاشون سلفی می گرفت
دیگه برگ برام نمونده بود اون از تریپ و استایل گروهی پسرا اون از طرفداراشون اون از این ارتفاع چه خبره؟
+نیوا سالمی؟
_هان؟اره اره خوبم
#ببخشید نیوا تویی؟
_اره
#یعنی یانگ نیوا تویی؟
_به خدا اره چطور مگه؟
#فیلیکس اینقدر از تو برامون گفته که دیگه صبر نداشتیم ببینیمت
چان:اره بابا فیلیکس با آسفالت خیابون یکیمون کرد اینقدر ازت گفت
هان:اینقد از تو و خوشگل بودند بهمون گفت از هیچی بهمون نگفته
_واقعا؟…لطف داره!(یکم سرخ شده)
+ا..چیزه…نگا کنین چه پرنده خوشگلی!
_(خنده)بعله
بعد کلی اینور و اون ور رفتن و حرف زدن و خرید کردن ساعت ساعت ۲ ظهر بود
چانگبین:من گشنمه
ای.ان:منم
لینو و سونگمین :خب ما هم گشنه ایم
چان:خب بریم رستوران
#قطعا رستوران(هر چی دلت می خواست فکر کن) خوبه
_پس بریم
+حتما بخش vip
چان:چشم
رفتیم رستوران یک کم برگ برام مونده بود که با دیدن رستورانه اونام ریخت
_فکر کنم اشتباه آمدیم
+نه درست آمدیم
#هنوز نماش اینه بریم تو از زندگی سیر میشی:)
_لازم بود بیایم اینجا؟
هان:اره چون مهمونمونvip هست
_مهمون دارین مگه؟؟
لینو:اره
_کی؟
سونگمین:تو
_من؟چرا ؟
ای.ان:چون ممکنه بشی دوست دختر…(قطع کردن حرفش)
+بریم تو دیگه مگه گشنه نبودیم؟
پسرا : چرا
+پس بریم تو
داشتم از خنده پاره میشدم ولی به روی خودم نیاوردم رفتیم بخش vip نشستیم منو. و آوردن غذا سفارش دادیم و خوردیم بعدم از هم خداحافظی کردیم و رفتیم خونه هامون
بازم کرم از منه به بزرگی خودتون ببخشید
ادامه پارت بعد
۱.۶k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.