ܩߊ ܘ ܦ̈ܢܚ݅ܝ̇ߺܭَܩܢ
ܩߊܘ ܦ̈ܢܚ݅ܝ̇ߺܭَܩܢ
part 1
#گندم
خسته و کوفته از دانشگاه اومدم بیرون و گوشیو دراوردم اسنپ بگیرم
یهو چشمم به پس زمینه گوشیم خورد
قشنگیه چهره مامانم؛)
همه باباهاشون قهرمان زندگیشون بود ولی من مامانم
کسی ک تو هر شرایطی از غذای شبش میزد و برای منو خواهرم (پرستش) بهترین زندگیو فراهم میکرد
درس خوندن چندین و چند ساله من تو دانشگاه فقط واسه کمک کردن به خانوادم مخصوصا مادرم بود
مادرم و پرستش همه زندگیم بودن.همه ی بود و نبودم
غرق تو افکارم بودم ک یهو یه ماشین جلو روم ترمز کرد
_خانم خانما کجا میرین برسونیمتون؟
+اِع وااااا. قشنگه مننن کجا بودی تو
_سرکار بودم گفتم با هم بریم مامان شک نکنه. قربونت. سوار شو سرده
پرستش بود خواهر بزرگترم رفیقم و همدم شبای تارم
اون میرفت سرکار و واسه اینکه مامان ناراحت نشه میگف ک میره دانشگاه
رسیدیم دم در خونه
_اجییی. میگم خونه رو کی عوض میکنیم این صابخونه عه خیلی اذیت میکنه هی میگه کی خونه رو عوض میکنین
+وسایلو جم کنین ک فردا عازمیم
ادامه دارد...
part 1
#گندم
خسته و کوفته از دانشگاه اومدم بیرون و گوشیو دراوردم اسنپ بگیرم
یهو چشمم به پس زمینه گوشیم خورد
قشنگیه چهره مامانم؛)
همه باباهاشون قهرمان زندگیشون بود ولی من مامانم
کسی ک تو هر شرایطی از غذای شبش میزد و برای منو خواهرم (پرستش) بهترین زندگیو فراهم میکرد
درس خوندن چندین و چند ساله من تو دانشگاه فقط واسه کمک کردن به خانوادم مخصوصا مادرم بود
مادرم و پرستش همه زندگیم بودن.همه ی بود و نبودم
غرق تو افکارم بودم ک یهو یه ماشین جلو روم ترمز کرد
_خانم خانما کجا میرین برسونیمتون؟
+اِع وااااا. قشنگه مننن کجا بودی تو
_سرکار بودم گفتم با هم بریم مامان شک نکنه. قربونت. سوار شو سرده
پرستش بود خواهر بزرگترم رفیقم و همدم شبای تارم
اون میرفت سرکار و واسه اینکه مامان ناراحت نشه میگف ک میره دانشگاه
رسیدیم دم در خونه
_اجییی. میگم خونه رو کی عوض میکنیم این صابخونه عه خیلی اذیت میکنه هی میگه کی خونه رو عوض میکنین
+وسایلو جم کنین ک فردا عازمیم
ادامه دارد...
۵.۰k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.