P17
رز:فکرشم نکن جئون!
جی کی:چیه؟نمیتونمخواهرشوهرگلمروببینم؟
رز:چونمیدونمازسرکرمریزییهغلطیمیکنی
جی کی:حالا سعی میکنم کاری نکنم _پوزخند
جی کی روبه ته کرد و لب زد:یه ملاقات برای پس فردا ترتیب بده با شوهر خواهر گلم.
ته:اوکی.
کلافهسرموتکوندادم..لبزدم:میخوامبرمخونه!
جی کی سمتم برگشت و همونجور که چشماشو از حدقه در اوارد گفت:دیگه چی؟از مرگ برگشته،تویاینشرایطخونههممیخوادبرهمنفعلاباتوکاردارممادمازل
ته:رزاونمردچیبهت گفت؟
رز:عام.....بهم گفت کهازمکمکمیخواد...
جیکی:خب؟
رز:براینابودیجئونجونگکوک چون نسبت خونی باهم داریم
جیکی:و تو چی گفتی؟
رز:گفتم نسبتی نداریم ولی تا حد انتظارم باور نکرد و شروع کرد کتک زدنم...
جی کی:و ...سعی کرد بهت دست بزنه؟!
رز:..............
جیکی:رز....بایدخیلی مراقب خودتباشی!...منمافیاموکلیدشمندارم...توتنهاخانوادهمنیومطمعن
باشبراینابودیمنممکنهدستبههرکاریبزنن!
یهعمارتنزدیکخودمبرات میگیرم؛یهمدتاونجابمونتا خیالمراحتباشه.
جی کی:چیه؟نمیتونمخواهرشوهرگلمروببینم؟
رز:چونمیدونمازسرکرمریزییهغلطیمیکنی
جی کی:حالا سعی میکنم کاری نکنم _پوزخند
جی کی روبه ته کرد و لب زد:یه ملاقات برای پس فردا ترتیب بده با شوهر خواهر گلم.
ته:اوکی.
کلافهسرموتکوندادم..لبزدم:میخوامبرمخونه!
جی کی سمتم برگشت و همونجور که چشماشو از حدقه در اوارد گفت:دیگه چی؟از مرگ برگشته،تویاینشرایطخونههممیخوادبرهمنفعلاباتوکاردارممادمازل
ته:رزاونمردچیبهت گفت؟
رز:عام.....بهم گفت کهازمکمکمیخواد...
جیکی:خب؟
رز:براینابودیجئونجونگکوک چون نسبت خونی باهم داریم
جیکی:و تو چی گفتی؟
رز:گفتم نسبتی نداریم ولی تا حد انتظارم باور نکرد و شروع کرد کتک زدنم...
جی کی:و ...سعی کرد بهت دست بزنه؟!
رز:..............
جیکی:رز....بایدخیلی مراقب خودتباشی!...منمافیاموکلیدشمندارم...توتنهاخانوادهمنیومطمعن
باشبراینابودیمنممکنهدستبههرکاریبزنن!
یهعمارتنزدیکخودمبرات میگیرم؛یهمدتاونجابمونتا خیالمراحتباشه.
۱۱.۷k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.