Heavenly touch
Heavenly touch
part one 1
۳سال ... دقیقا ۳ سال است که دست از نوشتن برداشتم !
چندین بار سعی کردم یه داستان منطقی بنویسم ولی یه داستان منطقی از یه ذهن دیوانه محاله !
[۱۹ سال پیش]
هوای گرم امروز و دبیری که به اجبار تمرین های سخت ورزشی بهشون میداد همه و همه نشون از این میداد که قرارع حسابی از پا در بیان ... این `همه ` برای اون درست نبود !
نه برای اونی که تموم حواسش درگیر پسر همکلاسی رو به روش بود که چندین وقت بود که تموم ذهنش رو مشغول خودش کرده بود ، اونقدر مشغول که متوجه نشده بود که استاد خیلی وقت بود که کلاس رو تموم کرده بود !
از دید اون سونگ جائه پسر یه ایده آل برای هر دختری بود ... موهای چتری و صورت خوش فرم و کت قهوه ای روشن و بلندش که همیشه تنش بود اون رو از همه ی پسرای اون کلاس یا کلا دانشکدهی وکالت جداش میکرد . یونگ جائه موقعیت ایده آلی داشت ، یه خانواده ی ثروتمند و کاملا مشهور .... پدرش آقای سونگ یول وون رئیس بخش قضایی سئول بود و مادرش هم رئیس بخش پزشکی سئول بود و برادر کوچک ترش سونگ هانول ۱۱ ساله علاقه به آیدولی داشت و خوب .... از روی پرونده ی خانوادگیش میشد گفت که همه ی دخترا برای بودن با سونگ جائه دست و پا میزنند ولی خوب سونگ جائه هیچ توجهی به اطرافش نداشت و نداره ، همیشه به قول بچه ها [ سرش تو لاک خودشه ] ... عشق به همچین آدمی سخته !
#اصکی_نرو
#پارت_اول
part one 1
۳سال ... دقیقا ۳ سال است که دست از نوشتن برداشتم !
چندین بار سعی کردم یه داستان منطقی بنویسم ولی یه داستان منطقی از یه ذهن دیوانه محاله !
[۱۹ سال پیش]
هوای گرم امروز و دبیری که به اجبار تمرین های سخت ورزشی بهشون میداد همه و همه نشون از این میداد که قرارع حسابی از پا در بیان ... این `همه ` برای اون درست نبود !
نه برای اونی که تموم حواسش درگیر پسر همکلاسی رو به روش بود که چندین وقت بود که تموم ذهنش رو مشغول خودش کرده بود ، اونقدر مشغول که متوجه نشده بود که استاد خیلی وقت بود که کلاس رو تموم کرده بود !
از دید اون سونگ جائه پسر یه ایده آل برای هر دختری بود ... موهای چتری و صورت خوش فرم و کت قهوه ای روشن و بلندش که همیشه تنش بود اون رو از همه ی پسرای اون کلاس یا کلا دانشکدهی وکالت جداش میکرد . یونگ جائه موقعیت ایده آلی داشت ، یه خانواده ی ثروتمند و کاملا مشهور .... پدرش آقای سونگ یول وون رئیس بخش قضایی سئول بود و مادرش هم رئیس بخش پزشکی سئول بود و برادر کوچک ترش سونگ هانول ۱۱ ساله علاقه به آیدولی داشت و خوب .... از روی پرونده ی خانوادگیش میشد گفت که همه ی دخترا برای بودن با سونگ جائه دست و پا میزنند ولی خوب سونگ جائه هیچ توجهی به اطرافش نداشت و نداره ، همیشه به قول بچه ها [ سرش تو لاک خودشه ] ... عشق به همچین آدمی سخته !
#اصکی_نرو
#پارت_اول
۴.۱k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.