همچی از کنسرت شروع شد...❥

همچی از کنسرت شروع شد...❥
𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟽

جین: بیاین جرعت حقیقت بازی کنیم...
همه: اوکی
جیهوپ: خیله خب من بطریو میچرخونم...
سوال افتاد به جیمین و جواب به ات
جیمین: جرعت یا حقیقت؟
ات: حقیقت
جیمین: تاحالا عاشق شدی؟😐
ات: اره
جیمین: عاشق کی؟
ات: اینو دیگه نمیگممم
دور دوم:
سوال افتاد به شوگا و جواب به ته
شوگا: جرعت یا حقیقت؟
ته: جرعت
شوگا: (لبخند شیطانی😈) ات رو بـ.ـبـ.ـوس!!😏
ته: چیییییی!!!!
جیمین: افرین هیونگگگ
شوگا: خب خودت جرعتو انتخاب کردی به من چه😐
ات: اصن چرا قبول کردیمممم (عَ خداتم باشه😐)
جیهوپ: زود باشین دیگهههه
و صحنه ای که کل اعضا منتظرش بودن فرا رسید....
ته ات رو بــ.ـوسـ.ـید (گگگگگگگگگ)
ات شوکه شده بود ولی داشت بال درمیاورد
ته هم که داشت از خجالت اب میشد (بچممم🥺)
کوک: خب دیگه بسهههه
جین: الوووو کسی خونه هس؟؟؟
شوگا: اینا قفل شدن
نامجون: ظاهرن خوششون اومده😐
جیمین: تهیونگگگ اتتتتت
جیهوپ: به خودتون بیاینننن
میرا: لی اتتتتتت
ته و ات بلخره متوجه شدن و سریع از هم جدا شدن
ته: چیه چیشدههه چرا اینجوری نگا میکنینننن
شوگا: همو بوسـ.ـیـدیـ.ـن
ته و ات در حال اب شدن😂
ات: خیله خب حالا که اینجوریه کوک توعم میرا رو ببوسسس
میرا: چییییی
کوک: نههههههههه
شوگا: راس میگه
کوک: هیونگگگگگگگگ
جین: زود باشیننن
کوک و میرا همو بـ.ـوسیـ.ـدن (خساعخاهیهیعی7طکفستجیت8فحغی)
و سریع جدا شدن....
ادامه دارد.....