شعر و شاعری
شعر۱۰:معلای صبورعشق...
نمایان راچه پنهان کرد باصورت نقاب خویش...
نمی بیند که می بینم دراین چشمه سراب خویش...
عذابم داد عذابی سخت،چوخندیدم به لبخندش
نمی دانست که می دانم ازاین بابت عذاب خویش...
تب وتابم به زه گم شد دراین ماوای دل تنگی
نمی خواست ونمی خواست،من که می خواستم به تاب خویش...
خراب ازغم نمود دل را،خم ابروی زیبایش
نمی جنگیدوجنگیدم،باحال خراب خویش...
معلای صبوری بود،نه دربیداری و رویا
همیشه مست مست مست ازجام شراب خویش...
سحربامن بگفت ازمن چه می خواهی طلب ها کن؟
تابرخاستم بگویم که نمی بینم به خواب خویش...
سربرسرنهادولب به لب آرام ببوسید او
لبان خشک من راکرد،باحیرت آب خویش...
تابستان۹۲
برگرفته ازکتاب مرگ آلاله
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
Instagram & telegram:mehr_poet
🌹
به کانال اشعار من بپیوندید ✍️
https://t.me/mehr_poet
https://rubika.ir/mehr_poem
#شعر #شعر_سپید #شعر_نو #شاعر #شاعرانه #عاشقانه #مهر #مهرداد_شائقی #مرگ_الاله #شاعران_زنجان #شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #نویسنده #ترانه_سرا #غزل #رودکی
نمایان راچه پنهان کرد باصورت نقاب خویش...
نمی بیند که می بینم دراین چشمه سراب خویش...
عذابم داد عذابی سخت،چوخندیدم به لبخندش
نمی دانست که می دانم ازاین بابت عذاب خویش...
تب وتابم به زه گم شد دراین ماوای دل تنگی
نمی خواست ونمی خواست،من که می خواستم به تاب خویش...
خراب ازغم نمود دل را،خم ابروی زیبایش
نمی جنگیدوجنگیدم،باحال خراب خویش...
معلای صبوری بود،نه دربیداری و رویا
همیشه مست مست مست ازجام شراب خویش...
سحربامن بگفت ازمن چه می خواهی طلب ها کن؟
تابرخاستم بگویم که نمی بینم به خواب خویش...
سربرسرنهادولب به لب آرام ببوسید او
لبان خشک من راکرد،باحیرت آب خویش...
تابستان۹۲
برگرفته ازکتاب مرگ آلاله
شاعر مهردادشائقی(مِهر)
Instagram & telegram:mehr_poet
🌹
به کانال اشعار من بپیوندید ✍️
https://t.me/mehr_poet
https://rubika.ir/mehr_poem
#شعر #شعر_سپید #شعر_نو #شاعر #شاعرانه #عاشقانه #مهر #مهرداد_شائقی #مرگ_الاله #شاعران_زنجان #شاعری_که_اشک_هایش_را_فروخت #نویسنده #ترانه_سرا #غزل #رودکی
۲.۶k
۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.