PT.8
+تهیونگ بعد از خوردن برو بهش سر بزن
#چشم
تهیونگ از پشت میز پاشد و رفت سمت طبقه ی بالا و همراه خودش مسکن برداشت
تقه ای به در زد و وارد شد و با لحن سردی گفت
#بیا اینو بخور
سوجونگ با قیافه ای گریون و صدای ضعیف شروع کرد حرف زدن
_دلم دردد میکنه
#باشه بیا اینو بخور
به سوجونگ کمک کرد بشینه و قرص رو با لیوان آب گرفت سمتش
#اینو بخور
آروم از دست ته گرفت و گذاشت تو دهنش و با آب قورتش داد
و باز دراز کشید
_می..هق..میشه تنه..تنهام بزا..هق...بزاری
#باشه
ته با جواب دادن از اتاق خارج شد که زود کوک جلوش سبز شد
٪چی شد...چی گفت...زندس؟؟؟
#اوهوم زندس ولی خیلی درد داره
#بیا بریم اتاق تعریف کنم
با هم سمت اتاق راه رفتن و وقتی وارد شدن ته زود کوک رو به در
کوبید و شروع کرد به بوسیدن لباش که کوک زود ته رو از خودش جدا کرد
٪اگه نمیخوای من واقعا تورو حامله کنم بنال چی شد
#بیشعور
#بشین
بعد از نشستن هردوتاشون رو مبل ته شروع کرد به صحبت کرد
#دیروز که جیمین مست اومد خونه و سهام رو از دست داد حالش خیلی بد بو...
٪اونجاهاش رو میدونم بعد از اون چشید
#به سوجونگ تجاوز کرد
٪هیییییییسسسسسسسسسس
٪چطور زنده بیرون اومد پشمام
#چشم
تهیونگ از پشت میز پاشد و رفت سمت طبقه ی بالا و همراه خودش مسکن برداشت
تقه ای به در زد و وارد شد و با لحن سردی گفت
#بیا اینو بخور
سوجونگ با قیافه ای گریون و صدای ضعیف شروع کرد حرف زدن
_دلم دردد میکنه
#باشه بیا اینو بخور
به سوجونگ کمک کرد بشینه و قرص رو با لیوان آب گرفت سمتش
#اینو بخور
آروم از دست ته گرفت و گذاشت تو دهنش و با آب قورتش داد
و باز دراز کشید
_می..هق..میشه تنه..تنهام بزا..هق...بزاری
#باشه
ته با جواب دادن از اتاق خارج شد که زود کوک جلوش سبز شد
٪چی شد...چی گفت...زندس؟؟؟
#اوهوم زندس ولی خیلی درد داره
#بیا بریم اتاق تعریف کنم
با هم سمت اتاق راه رفتن و وقتی وارد شدن ته زود کوک رو به در
کوبید و شروع کرد به بوسیدن لباش که کوک زود ته رو از خودش جدا کرد
٪اگه نمیخوای من واقعا تورو حامله کنم بنال چی شد
#بیشعور
#بشین
بعد از نشستن هردوتاشون رو مبل ته شروع کرد به صحبت کرد
#دیروز که جیمین مست اومد خونه و سهام رو از دست داد حالش خیلی بد بو...
٪اونجاهاش رو میدونم بعد از اون چشید
#به سوجونگ تجاوز کرد
٪هیییییییسسسسسسسسسس
٪چطور زنده بیرون اومد پشمام
۲۰.۰k
۲۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.