شهید جعفر خانی از شهدای یگان صابرین
شهید جعفر خانی از شهدای یگان صابرین
عملیات در ساعت 4 صبح آغاز شد و نیرو ها بیشتر از حد تعیین شده پیشروی کردند بطوری که صدای نفس کشیدن نیروهای پژاک هم شنیده می شد . جعفر خان بویژه به کسانی که دوربین مخصوص داشتند گفت هرکسی رو دیدید ، اختیار آتش دارید .
بالاخره عملیات آغاز شد .
جعفر خان در کوه نیرو ها را پخش نمود و مدام فریاد می زد که یا حسین و یازهرا بگید و بالا بروید.
جعفر خان به سمت یک سنگر پژاک می روند که متاسفانه آن سنگر با مواد منفجره و ریموت مجهز شده بود و ناگهان با یک انفجار جعفرخان از ناحیه پا مجروح می شوند .....
.
.
.
جعفرخان خودشون رو توی سنگر میکشن و پاهای خودشون رو برای اینکه موجب تضعیف روحیه بچه ها نشه زیر خودشون جمع می کنند(مثل دو زانو نشستن) بعد به بچه اشاره میگن : ( آماشالله بیا بالا ، برید جلو داد بزنید یا حسین (ع) و یازهرا (ع) بگید و ضمن اینکه تیراندازی می کردند بچه ها رو به جلو رفتن تشویق می کردند) یکی از امداد گرها که بالای سر جعفرخان رسید و فهمید جعفرخان زخمی شده گفت بیایید بریم پائین جعفر خان گفت نه من چیزیم نیست برو بالا تا بالای ارتفاع سه متر بیشتر نمونده برو بالا .
این امدادگر می گوید بالای ارتفاع که رفتم شنیدم شهید بریهی با حالت گریه و ناله و ناراحتی میگه:
جعفر خان... بیا خودم میبرمت پائین... ترو خدا جعفر خان ... ناگهان با یک خمپاره صدای جعفرخان و شهید بریهی با هم ساکت میشه... و درنتیجه شهید جعفر خانی حدود ساعت 4:45 تا 5 صبح 2متر پائین تر از کانال و غار کوه جاسوسان به آرزوی خودشون می رسند و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند .
.
.
.روحش شاد
شهید جعفر خوانی رزمنده ۸سال دفاع مقدس هم بوده
مرگ بر پژاک
صلوات برای تعجیل در ظهور فراموش نشود
عملیات در ساعت 4 صبح آغاز شد و نیرو ها بیشتر از حد تعیین شده پیشروی کردند بطوری که صدای نفس کشیدن نیروهای پژاک هم شنیده می شد . جعفر خان بویژه به کسانی که دوربین مخصوص داشتند گفت هرکسی رو دیدید ، اختیار آتش دارید .
بالاخره عملیات آغاز شد .
جعفر خان در کوه نیرو ها را پخش نمود و مدام فریاد می زد که یا حسین و یازهرا بگید و بالا بروید.
جعفر خان به سمت یک سنگر پژاک می روند که متاسفانه آن سنگر با مواد منفجره و ریموت مجهز شده بود و ناگهان با یک انفجار جعفرخان از ناحیه پا مجروح می شوند .....
.
.
.
جعفرخان خودشون رو توی سنگر میکشن و پاهای خودشون رو برای اینکه موجب تضعیف روحیه بچه ها نشه زیر خودشون جمع می کنند(مثل دو زانو نشستن) بعد به بچه اشاره میگن : ( آماشالله بیا بالا ، برید جلو داد بزنید یا حسین (ع) و یازهرا (ع) بگید و ضمن اینکه تیراندازی می کردند بچه ها رو به جلو رفتن تشویق می کردند) یکی از امداد گرها که بالای سر جعفرخان رسید و فهمید جعفرخان زخمی شده گفت بیایید بریم پائین جعفر خان گفت نه من چیزیم نیست برو بالا تا بالای ارتفاع سه متر بیشتر نمونده برو بالا .
این امدادگر می گوید بالای ارتفاع که رفتم شنیدم شهید بریهی با حالت گریه و ناله و ناراحتی میگه:
جعفر خان... بیا خودم میبرمت پائین... ترو خدا جعفر خان ... ناگهان با یک خمپاره صدای جعفرخان و شهید بریهی با هم ساکت میشه... و درنتیجه شهید جعفر خانی حدود ساعت 4:45 تا 5 صبح 2متر پائین تر از کانال و غار کوه جاسوسان به آرزوی خودشون می رسند و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند .
.
.
.روحش شاد
شهید جعفر خوانی رزمنده ۸سال دفاع مقدس هم بوده
مرگ بر پژاک
صلوات برای تعجیل در ظهور فراموش نشود
۲.۱k
۱۲ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.