داستان کوتاه
#داستان_کوتاه
خب داستان اون فرشته
سلام این داستان منه خب اسم منو نمیتونید بدونید پس بزارید بگم منو اون بالا مرگ سیاه صدا میزنند من بخاطر خود کشی که در ۱۴ سالگی ۲۶ سال پیش بود اون دختر اولین انسانی بود که نجات دادم بزارین براتون داستان خودمو بگم
فلش بک به چند سال پیش که زنده بودم
من یک دختری بودم که مادرش به افسردگی دچار بود و این در افسردگی من بی تاثیر نبود ولی تقصیر کارم نبود
درد منم مثل درد اون دختر بود دردی که از هر دردی دردناکتره دردی جاویدان دردی که دیر تر از تمام درد ها از بین میره خب منم مثل اون از این درد که با مادرم مثل مادر دخترای تو کتابا نبودیم رنج میکشیدم و پدرم پدرم مثل پدرای دیگه نبود اون یک تاجر بود نه! اشتباه نکنید پول دار نبودیم یک خانواده عادی ولی پدرم کم خونه بود و وقتی میومد هی سعی میکرد به مادرم کاری نداشته باشه چون مادر بیماری های مختلفی داشت و برادر خواهرام خب اونا خونه عمم و اون دوتا خوابگاه بودن
من بودم پدرو مادرم و برادر کوچکم خب پدرم برای اینکه مادرم کاری نکنه هی به من میگفت خب منم درک میکردم ولی بالاخره منم یک دختر بودم توی سن بلوغ اعصاب نداشتم و چون درک میکردم هی تو خودم میریختم خب این به من اسیب جدی میزد منو از خانواده دور میکرد و به ادم های خیالی نزدیک با هرکی هم میتونستم حرف بزنم یا نصیحتم میکرد یا هی حرف خودش رو میزد و این من رو آزار میداد پس دوست های خیالیم تنها کسایی بودن که درکم میکردن و حرفی که دوس داشتم رو بهم میزدن من از خود کشی میترسیدم ولی کم کم ترسم ریخت و بدون اگه تا الان خودکشی هات به نتیجه نرسیده پس نخواستی اینو از فرشته خودکشی بپرس مرگ من از اونجا شروع شد که مادرم هی بخاطر من بد تر شد و من با این فکر که اگه خودم رو بکشم مادرم ۴۰ روز اول فقط درد میکشه و بزار بهت بگم راحت میشم ولی بعد اون خودکشی که مادرم من را در حمام غرق در خون پیدا کرد سکته زد و بعد فلج شد الان ۲۶ سال گذشته و مادرم من رو یادش نرفته دخترش رو فراموش نکرده
از فرشته اعظم به شما نصیحت خودکشی مال مردم نیست تو فقط خودخواهی همین و اگه خودت رو بکشی همه رو بدبخت میکنی و من شانس اوردن الان اگه هر کسی رو دیدی تشویقت میکنه بدون یکی از هم کار های منه البته اون خودش نمیدونه پس سعی کن خودخواه نباشی
خب داستان اون فرشته
سلام این داستان منه خب اسم منو نمیتونید بدونید پس بزارید بگم منو اون بالا مرگ سیاه صدا میزنند من بخاطر خود کشی که در ۱۴ سالگی ۲۶ سال پیش بود اون دختر اولین انسانی بود که نجات دادم بزارین براتون داستان خودمو بگم
فلش بک به چند سال پیش که زنده بودم
من یک دختری بودم که مادرش به افسردگی دچار بود و این در افسردگی من بی تاثیر نبود ولی تقصیر کارم نبود
درد منم مثل درد اون دختر بود دردی که از هر دردی دردناکتره دردی جاویدان دردی که دیر تر از تمام درد ها از بین میره خب منم مثل اون از این درد که با مادرم مثل مادر دخترای تو کتابا نبودیم رنج میکشیدم و پدرم پدرم مثل پدرای دیگه نبود اون یک تاجر بود نه! اشتباه نکنید پول دار نبودیم یک خانواده عادی ولی پدرم کم خونه بود و وقتی میومد هی سعی میکرد به مادرم کاری نداشته باشه چون مادر بیماری های مختلفی داشت و برادر خواهرام خب اونا خونه عمم و اون دوتا خوابگاه بودن
من بودم پدرو مادرم و برادر کوچکم خب پدرم برای اینکه مادرم کاری نکنه هی به من میگفت خب منم درک میکردم ولی بالاخره منم یک دختر بودم توی سن بلوغ اعصاب نداشتم و چون درک میکردم هی تو خودم میریختم خب این به من اسیب جدی میزد منو از خانواده دور میکرد و به ادم های خیالی نزدیک با هرکی هم میتونستم حرف بزنم یا نصیحتم میکرد یا هی حرف خودش رو میزد و این من رو آزار میداد پس دوست های خیالیم تنها کسایی بودن که درکم میکردن و حرفی که دوس داشتم رو بهم میزدن من از خود کشی میترسیدم ولی کم کم ترسم ریخت و بدون اگه تا الان خودکشی هات به نتیجه نرسیده پس نخواستی اینو از فرشته خودکشی بپرس مرگ من از اونجا شروع شد که مادرم هی بخاطر من بد تر شد و من با این فکر که اگه خودم رو بکشم مادرم ۴۰ روز اول فقط درد میکشه و بزار بهت بگم راحت میشم ولی بعد اون خودکشی که مادرم من را در حمام غرق در خون پیدا کرد سکته زد و بعد فلج شد الان ۲۶ سال گذشته و مادرم من رو یادش نرفته دخترش رو فراموش نکرده
از فرشته اعظم به شما نصیحت خودکشی مال مردم نیست تو فقط خودخواهی همین و اگه خودت رو بکشی همه رو بدبخت میکنی و من شانس اوردن الان اگه هر کسی رو دیدی تشویقت میکنه بدون یکی از هم کار های منه البته اون خودش نمیدونه پس سعی کن خودخواه نباشی
۸.۲k
۲۹ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.