همه دوست دارند به گونه ای رفتار کنند و باور کنند که در اخ

همه دوست دارند به گونه ای رفتار کنند و باور کنند که در اختیار مطلق بسر میبرند و تصمیم میگیرند که حتی باور ندارند کوچکترین کار هایی را هم که فکر میکنند در آن اختیار دارند اجبار است حتی خوردن و نخوردن ،چشم بر هم زدن و نزدن ،خوابیدن و نخوابیدن ،خاراندن بدن و نخاراندن ،دوست داشتن و نداشتن ووووو اگر خوب دقت شود و انسان منطقی باشد و دریچه افکارش بسته نباشد آیا در این انتخاب ها ، انتخاب دیگری میتواند داشته باشد ، دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم همه چیز از پیش مشخص و تعیین شده همه گزینه های ممکن مشخص هستند حتی زنده بودن و مردن ...چیزی به غیر از آنچه از گزینه ها که قرار داده اند از جانب خالق نمی توانی انتخاب و انجام بدهی پس مجبوری یکی از گزینه ها را در هر زمینه ای انتخاب کنی یعنی اجبار ...پس ما در جبر خلق شده ایم و حق انتخاب فقط برای گزینش نوع جبرهایی است که برایمان قرار داده اند ...عشق فقط بهانه ای است تا جبر را انکار کنیم وگرنه به شدت جبر فقط عشق میگویند هر انتخاب جبری تری داشته باشیم اصطلاح عشق کاربردی تر