دقت کردین تو رمانایی که همیشه دربارش بحث کردیم

دقت کردین تو رمانایی که همیشه دربارش بحث کردیم
باید سه صفحه درباره ی ست لباس دختر داستان با جوراب دختر همسایه بخونیم؟
(همیشه هم اتفاقی با پسر داستان ست میشن مثلا لباس دختر شال نوک مدادی با مانتو صدری با شلوار پیازی و کفش خردلی بعد پسر با کت خردلی و پیراهن پیازی و کفش صدری و شلوار نوک مدادی 😐 داغونم می کنه این تفاهماتا مواظب قلب منم باشید😂 )
همچنین نحوه ی آراستن موهای خدادادی طلاییشون ....
و اگه لطف کنن و کمی از چگونگی محو بودن آرایش ( حالا توصیف می کنه خط چشم و ریمل و رژ گونه و رژ لب زده اضافه هم می کنه اهل آرایش نیست و فقط از همینا استفاده می کنه)اما زیبا بودن صورت دختر کم کنن مطمئن باشید ما متوجه میشیم که تو اون بین یکی عاشق میشه ...😐
مورد داشتیم دختر داستان هر روز با یک دست لباس می رفت دانشگاه بعد جالب اینجاست از فقر خانواده اش می نالید..
با این توصیفات فکر کنم قیمت هر مانتو هزار تومان بود 😕
آخه لامذهب تا اینجا تموم نکرده بود !!!😐
برای هر مانتو یک ست مخصوص شال و کفشم داشت ...
حالا ساعت و گردنبند بماند ... هر جور با خودم حساب می کردم دخل و خرج دختر باهم جور در نمیومد😕
خلاصه که بهش شک کردم و تصمیم گرفتم ادامه ی رمان و بخونم ... یهو دیدم ای داد بی داد چی شد؟
این شوهر کرد 😅 .... خیلی راحت ...
بعد میگن خشکسالی شوهر اومده !! نه دوستان اونا شایعه هست ...
طبق نظر کارشناسان محترم یعنی نویسندگان عزیز انقدر شوهر تو خیابون ریخته که میتونیم یکی رو بزنیم زیر بغل و بریم باهاش صوری ازدواج کنیم ..😓 که بعدش بریم خارج یا حرص دوس پسر سابقمونو دربیاریم ... مگه بچه بازیه؟😂
اصلا فکر کنن نمی دونن مردم ما به زن مطلقه به چه چشمی نگاه می کنن😕 😑 😔
خدا رو شکر این رمانا چشم من و به دنیا باز کردن مگر نه تا همین دیروز می خواستم برم تو آگهی چاپ کنم ببینم شوهر گیرم میاد یا نه؟
آقا نمی دونم جریان چیه ؟ که همیشه شوهرا و پسرای توی رمان باید تلخ تر از شربتای بچگیمون باشن😷 (اه..یادش افتادم)
اصلا نمی فهمم چرا دوست ندارن دختر داستان عاشق مهربونی و محبت پسر بشه .... یعنی مستقیم باید عاشق دست به زن و شکاک بودن و مغرور بودنش بشه ....
آخه شکاک بودنشم خنده دار ... دختر دم در دانشگاه با یه پسر حرف میزنه این بدو میاد می کوبه تو دهن پسر 😕 ...
حالا کافیه جریان آویژه و آرزم بشه(😂 ) انقدر دیوار حاشاشون بلنده که آدم شک می کنه به بینایی خودش ...