همه رفتند ، فقط من عقب قافله ام . . .
همه رفتند ، فقط من عقب قافله ام . . .
بی حواسم ، کسلم ، ساکت و بی حوصله ام
حاصل عمر مرا در چمدانت بستی . . .
آه ، بدجور، زمین خورده ی این فاصله ام
هیچ کس بعد تو دنیای مرا درک نکرد
سالها رفته ولی حل نشده مسئله ام
عشق ، تصمیم گرفته ست که ویران بشوم
چند سالی ست که روی گسل زلزله ام
چند سالی ست که تو قله نشینی و هنوز
لنگ لنگان وسط دامنه هایت ، یله ام
قاصدک ها ، خبر جشن تو را آوردند !
کاش می شد که به گوشت برسد هلهله ام.
بی حواسم ، کسلم ، ساکت و بی حوصله ام
حاصل عمر مرا در چمدانت بستی . . .
آه ، بدجور، زمین خورده ی این فاصله ام
هیچ کس بعد تو دنیای مرا درک نکرد
سالها رفته ولی حل نشده مسئله ام
عشق ، تصمیم گرفته ست که ویران بشوم
چند سالی ست که روی گسل زلزله ام
چند سالی ست که تو قله نشینی و هنوز
لنگ لنگان وسط دامنه هایت ، یله ام
قاصدک ها ، خبر جشن تو را آوردند !
کاش می شد که به گوشت برسد هلهله ام.
۹۹۰
۲۸ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.