شب ها که تنها می شوم
شب ها که تنها می شوم
بعد از
مهمانی های پرهیاهو
که جای خالی ات
کنارم
روی مبل های سلطنتی میزبان
چشم هایم را می سوزاند،
بعد از تمام متنفرم هایی
که در دلم
به دست هایی که همدیگر را
به آغوش کشیده اند
میگویم،
روی تخت آوار می شوم
و تمام بودن های تو را
در صفحه ای پر از
رنگ و عشقی که
نثار دیگران می کنی
حسرت می خورم...
من جایی همین حوالی ام
کنار عکس های تو...
رو به روی آدم های رنگارنگی که
میانشان من نیستم...
و تو چه زیبا لبخند می زنی
در مرکز ثقل این جمع...
#GN
بعد از
مهمانی های پرهیاهو
که جای خالی ات
کنارم
روی مبل های سلطنتی میزبان
چشم هایم را می سوزاند،
بعد از تمام متنفرم هایی
که در دلم
به دست هایی که همدیگر را
به آغوش کشیده اند
میگویم،
روی تخت آوار می شوم
و تمام بودن های تو را
در صفحه ای پر از
رنگ و عشقی که
نثار دیگران می کنی
حسرت می خورم...
من جایی همین حوالی ام
کنار عکس های تو...
رو به روی آدم های رنگارنگی که
میانشان من نیستم...
و تو چه زیبا لبخند می زنی
در مرکز ثقل این جمع...
#GN
۱.۶k
۰۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.