@gandoom_h @jananeemani " #متأهل&#متعهد "تو گرمای خورشید صبح هستیکه سرک می کشدبه تن گندمزارکه گندم را هوسِ آرد شدن زیر نگاهتبه سر می افتدکه عشق می خندد ...
هفتاد سال پیش؛ بچههای یک مهدکودک که چهرهی باباهاشون رو از ...
من از دیار عروسکها میآیم از زیر سایههای درختان کاغذی،در ب...
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبودتو آنکه جسته و پیداش کرده...
بس که شستیم به خوناب جگر جامهی جاننه از او تار به جا ماند و...
پیش از تو بسیار دوست داشتهامو پس از تو بسیار خواهم نگریستو...
به خاطر کندن گل سرخ ارّه آوردهاید؟چرا ارّه؟فقط به گل سرخ بگ...
.فراموش نکن تو تنها کسی هستی که صدای قلب مادرت را از درون شن...
من همان دم که وضو ساختم از چشمهٔ عشقچارتکبیر زدم یک سره بر ه...
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولیدبنویسید که اندوه بشر بسیار ا...
سبزه زیر سنگ نتوانست قامت راست کردچیست حال خضر یا رب! زیر با...
و داشت کم کم باورمان می شد دنیا جهنم استکه ناگهانصدای خنده ک...
مائیم که بیقماش و بیسیم خوشیمدر رنج مرفهیم و در بیم خوشیم ...
از بچگی فکر میکردم مگر آدمها مجبورند با هم بجنگند و حالا م...
و آن پرندهی کوچککه رویای من و تو بوددر دهانش برگی گذاشتندتا...
نگاهش در جستجوی رنگ دیلاقِ زندگی ...نه زشت بود و نه زیبا ......
دیری است، که خویش را رنجانده ایمو روزن آشتی بسته است ... #سه...
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد استچو بر صحیفهی هستی رقم ...
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کاردست او در گردنم یا ...
تا به حال افتادن شاه توت را دیده ای؟که چگونه سرخی اش را با خ...
مرا دوباره به آن روز هایِ خوب ببر...سپس رَها کن و برگرد؛ من ...