قدرت حکومت
به دُور شمع پر حرارتی که عاشق استسوختن پروانه ی بیچاره تماشا...
تو بیا حال مرا خوب ڪه نه بهتر ڪنڪه من و حال خوشم با تو سخن ه...
غزل غزل همه ی دفترمغرامت تو۰۰۰#حسین_منزوی#عاشقانه_های_پاک #ع...
بی سببتا لب دریامکشان قایق راقایقت را بشکن! روح تو دریایی نی...
بی خواب که می شومشروع می کنم به بافتن گیسوهایمیکی از زیریکی ...
شست #باران همهی کوچه خیابان ها راپس چرا مانده #غمت بردل با...
دستخطی دارم از او بر دل خود یادگارعشق کاری کرد با قلبم که چا...
خزان هم با سرود برگ ریزان عالمی داردچه جای من که از سردی و خ...
گیسو میان واژه برایم رها نکن ...من از تبار ِ واژه ی سرخ ِ سی...
بی تو خستهست ز جانم تن و جانم ز تنمخستهام من هم ازین بارِ ...
چای خوب است اگر دست به دستم بدهیورنه هرگز هوسش در دل ما نیست...
چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه هاچای با عطر هل و گلهای ...
بیدار نشستمکه غمت را چو چراغیاز شب بستانمبه سحر بسپرم امشب#ح...
روسری را پس بزن تا شورش ِبادت شوم شهر را درهم بریزم شور ِفری...
نگو دوستت دارم،من گناه دارم!!صدایت طنین انداز جهانم می شوداف...
تنها، غمگین، نشسته با ماه .در خلوتِ ساکت شبانگاه .اشکی به رُ...
به سر هوای تو می پرورمکه مثل حباباگرچه هیچم، در خویشتن نمی گ...