قلم خوردی از این دفتر
قلم خوردی از این دفتر
از این احساس
از این قلبی که دائم از تو می خواند
قلم خوردی
قلم خوردی
ولی ماندم که با خط خوردگی هایش چه باید کرد
جای نام تو مانده ست
بر احساس و قلب و صفحه ی دفتر
همین یک نقطه جای عشق بود اینجا
برای من
تمام عمر
و آن هم پر شد از نامی که اکنون
جای پایش ماند و دیگر هیچ
تو میدانی به روی خط خطی ها
اسم دیگر را نوشتن خواندنش سخت است
کنون احساس و قلب و کاغذی دارم
که باطل گشته در دیروز
و جز سوزاندنش راهی برایم نیست
تو می آیی ولی دیگر
تورا هم این میان افسوس جایی نیست
#قایق خاطره ها "
از این احساس
از این قلبی که دائم از تو می خواند
قلم خوردی
قلم خوردی
ولی ماندم که با خط خوردگی هایش چه باید کرد
جای نام تو مانده ست
بر احساس و قلب و صفحه ی دفتر
همین یک نقطه جای عشق بود اینجا
برای من
تمام عمر
و آن هم پر شد از نامی که اکنون
جای پایش ماند و دیگر هیچ
تو میدانی به روی خط خطی ها
اسم دیگر را نوشتن خواندنش سخت است
کنون احساس و قلب و کاغذی دارم
که باطل گشته در دیروز
و جز سوزاندنش راهی برایم نیست
تو می آیی ولی دیگر
تورا هم این میان افسوس جایی نیست
#قایق خاطره ها "
۱.۸k
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.