بهرام گور
بهرام گور
بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرامِ گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادیپادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست.
بهرام پادشاهی دلیر و جنگجو بود. داستانهای بسیاری را به او نسبت میدهند. نظامی گنجوی داستان لشکرکشی بهرام را بی جنگ و خونریزی میداند، او چنین میگوید که بهرام شرط گذاشت که تاج شاهی در میان دو شیر نهند و هر که توانست تاج از میان دوشیر برگیرد، همانا پادشاهی او را سزد. شاه خودخوانده از این کار سرباز زد و بهرام را به تنهایی به این کار واداشتند، او نیز پس از نبرد با دو شیر تاج شاهی را از آن خویش ساخت.آوردن کولیان را، از هند به ایران را از کارهای او میدانند. او این کار را برای شادمان کردن مردم انجام داده بود زیرا کولیان نوازندگان و رقصندگان توانایی بودند.
شادروان دهخدا ایشان را لولی میخواند و در این باره چنین آوردهاست: "در تاریخ ایران، نام لولیان نخست، در داستانهای مربوط به روزگار ساسانیان آمدهاست، نوشتهاند که بهرام گور از شنگل یا شنگلت یا شبرمه پادشاه هند، خواست تا گروهی از آنان را از هند به ایران گسیل دارد
او به شکار و بادهگساری، بسیار دلبسته بود. دلبستگیاش به شکار گورخر سبب شد که به او لقب بهرام گور را بدهند. بهرام زنی به نام نازپری داشت که بسیار در زندگی او تاثیرگذار بود.
همچنین در داستانها چنین انگاشته شده که در جستجوی گوری، در لجنزار گرفتار آمد و لجنزار او را در خود فرو خورد.
همچنین، نویسندگان زرتشتی زمان او را زمان آرامش و آشتی میدانند و زمانی که دیوان از ترس او پنهان شدند.
#حکیم_فردوسی روزگار بهرام پنجم را روزگار شادی مطلق میداند و در بیان رنجهای ایرانیان در عصر غلبة اعراب، به شادی روزگار بهرام پنجم اشاره میکند:
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور...
در #شاهنامه ما با یک شخصیت کاملاً پرداخته شده مواجه هستیم که تمامِ صفات بخشندگی، خوش باشی، دادگری در مملکت داری، و جوانمردی نسبت به رعایا و رفتار پسندیده با اسیران را در کنار تهور و زورمندی و زیرکی در کارزار و شکار، و حتی در کشورگشایی به همراه دارد. و از آنجا که جز حُسن صفتی دیگر به او نسبت داده نشده و تمام زندگیش سرمشق مردمان بوده و راهنمای ایشان، او را می توانیم ابَرمردی آرمانی در شاهنامه بدانیم. دورانِ پادشاهیِ بهرام را فردوسی بسیار مفصل بیان کرده است و علاوه بر بخش مربوط به پادشاهیِ پدر بهرام، یزدگرد اول، که در آن از تولد و کودکی و نوجوانی پسر یاد می شود، در داستانهای شروع پادشاهیِ بهرام (چو بر تخت بنشست بهرام گور/ به شاهی بر او آفرین خواند هور) تا زمانِ مرگ وی در حدود 2592 را بیت به این شخصیت اختصاص داده است. اما کل ابیات از زمان کودکی بهرام که در بخش پادشاهی یزدگرد اول هم آمده در حدود 3200 بیت است. که در مقایسه با کل شصت هزار بیت شاهنامه چیزی حدود 5 درصد آن را می توان مربوط به داستان بهرام در این اثر عظیم دانست.داستان ها و حکایت های کوتاه و نیمه بلند بهرام همه در طی یک روال خطی چیده شده اند و به ترتیب از تولد، کودکی، جوانی تا پادشاهیِ طولانی مدت و نهایتاً مرگ وی را شامل می شوند.
فردوسی تمامی صفات نیکِ مورد نظر خود را یکجا در بهرام، به عنوان پادشاهی تاریخی و نه پیشدادی، جمع کرده است و می توان گفت بهرام از برجسته ترین شخصیت های مورد التفاتِ این حکیمِ اندیشمند است؛ هرچند از #فریدون و #جمشید هم تا حد زیادی ستایش شده اما بهرام هویتی تاریخی در شاهنامه دارد که برتری او را دوچندان می کند. حتی ضعف هایی را که شاعر برای #رستم یا #اسفندیار، بزرگ قهرمان شاهنامه و همتای او، قائل شده است در این شخصیت آرمانی خود نمیگنجاند
#بهرام_گور_ساسانی
بهرام پنجم یا وهرام پنجم یا بهرامِ گور از ۴۲۱ تا سال ۴۳۸ میلادیپادشاه ساسانی بود. وی به جای پدر، یزدگرد یکم، بر تخت نشست.
بهرام پادشاهی دلیر و جنگجو بود. داستانهای بسیاری را به او نسبت میدهند. نظامی گنجوی داستان لشکرکشی بهرام را بی جنگ و خونریزی میداند، او چنین میگوید که بهرام شرط گذاشت که تاج شاهی در میان دو شیر نهند و هر که توانست تاج از میان دوشیر برگیرد، همانا پادشاهی او را سزد. شاه خودخوانده از این کار سرباز زد و بهرام را به تنهایی به این کار واداشتند، او نیز پس از نبرد با دو شیر تاج شاهی را از آن خویش ساخت.آوردن کولیان را، از هند به ایران را از کارهای او میدانند. او این کار را برای شادمان کردن مردم انجام داده بود زیرا کولیان نوازندگان و رقصندگان توانایی بودند.
شادروان دهخدا ایشان را لولی میخواند و در این باره چنین آوردهاست: "در تاریخ ایران، نام لولیان نخست، در داستانهای مربوط به روزگار ساسانیان آمدهاست، نوشتهاند که بهرام گور از شنگل یا شنگلت یا شبرمه پادشاه هند، خواست تا گروهی از آنان را از هند به ایران گسیل دارد
او به شکار و بادهگساری، بسیار دلبسته بود. دلبستگیاش به شکار گورخر سبب شد که به او لقب بهرام گور را بدهند. بهرام زنی به نام نازپری داشت که بسیار در زندگی او تاثیرگذار بود.
همچنین در داستانها چنین انگاشته شده که در جستجوی گوری، در لجنزار گرفتار آمد و لجنزار او را در خود فرو خورد.
همچنین، نویسندگان زرتشتی زمان او را زمان آرامش و آشتی میدانند و زمانی که دیوان از ترس او پنهان شدند.
#حکیم_فردوسی روزگار بهرام پنجم را روزگار شادی مطلق میداند و در بیان رنجهای ایرانیان در عصر غلبة اعراب، به شادی روزگار بهرام پنجم اشاره میکند:
چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور...
در #شاهنامه ما با یک شخصیت کاملاً پرداخته شده مواجه هستیم که تمامِ صفات بخشندگی، خوش باشی، دادگری در مملکت داری، و جوانمردی نسبت به رعایا و رفتار پسندیده با اسیران را در کنار تهور و زورمندی و زیرکی در کارزار و شکار، و حتی در کشورگشایی به همراه دارد. و از آنجا که جز حُسن صفتی دیگر به او نسبت داده نشده و تمام زندگیش سرمشق مردمان بوده و راهنمای ایشان، او را می توانیم ابَرمردی آرمانی در شاهنامه بدانیم. دورانِ پادشاهیِ بهرام را فردوسی بسیار مفصل بیان کرده است و علاوه بر بخش مربوط به پادشاهیِ پدر بهرام، یزدگرد اول، که در آن از تولد و کودکی و نوجوانی پسر یاد می شود، در داستانهای شروع پادشاهیِ بهرام (چو بر تخت بنشست بهرام گور/ به شاهی بر او آفرین خواند هور) تا زمانِ مرگ وی در حدود 2592 را بیت به این شخصیت اختصاص داده است. اما کل ابیات از زمان کودکی بهرام که در بخش پادشاهی یزدگرد اول هم آمده در حدود 3200 بیت است. که در مقایسه با کل شصت هزار بیت شاهنامه چیزی حدود 5 درصد آن را می توان مربوط به داستان بهرام در این اثر عظیم دانست.داستان ها و حکایت های کوتاه و نیمه بلند بهرام همه در طی یک روال خطی چیده شده اند و به ترتیب از تولد، کودکی، جوانی تا پادشاهیِ طولانی مدت و نهایتاً مرگ وی را شامل می شوند.
فردوسی تمامی صفات نیکِ مورد نظر خود را یکجا در بهرام، به عنوان پادشاهی تاریخی و نه پیشدادی، جمع کرده است و می توان گفت بهرام از برجسته ترین شخصیت های مورد التفاتِ این حکیمِ اندیشمند است؛ هرچند از #فریدون و #جمشید هم تا حد زیادی ستایش شده اما بهرام هویتی تاریخی در شاهنامه دارد که برتری او را دوچندان می کند. حتی ضعف هایی را که شاعر برای #رستم یا #اسفندیار، بزرگ قهرمان شاهنامه و همتای او، قائل شده است در این شخصیت آرمانی خود نمیگنجاند
#بهرام_گور_ساسانی
۳.۲k
۱۲ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.