فرمان ده بايد در قلب نبرد باشد
فرمانده بايد در قلب نبرد باشد
- حاجي، اين آخرين حرف ماست. به امام بگو همونطور كه به ما گفت عاشورايي بجنگيد، عاشورايي جنگيديم. سلام ما رو به #امام برسون.
حاجي بيسيم را دست به دست كرد. دل توي دلش نبود. به التماس گفت «شما رو به خدا بيسيم رو قطع نكنين، حرف بزنين!»
چند روز ميشد كه بچهها توي كانال كميل گير كرده بودند؛ بدون آب و مهمات. چند بار منطقه دست به دست شده بود. خيليها زخمي و #شهید شده بودند. جبهه داشت از دست ميرفت. حاجي آرام و قرار نداشت. يكدفعه بيسيم را ول كرد و زد بيرون. راه ميرفت و مثل مجنونها با خودش حرف ميزد.
نميخواستم حاجي در اين شرايط برود جلو. ديگر عصباني شده بود. سرم داد زد «مگه نميدوني حضرت علي دربارهي فرمانده چي گفتهن؟ فرمانده بايد در قلب نبرد باشد، جايي كه جنگ نمايان است. حالا تو هي كاري كن كه من ديرتر برسم.»
كلاش را برداشت و پريد پشت موتور كه با اكبر زجاجي بروند خط. شايد راهي براي بچهها پيدا كنند.
#حاج_همت #محمد_ابراهیم_همت #شهید_همت
- حاجي، اين آخرين حرف ماست. به امام بگو همونطور كه به ما گفت عاشورايي بجنگيد، عاشورايي جنگيديم. سلام ما رو به #امام برسون.
حاجي بيسيم را دست به دست كرد. دل توي دلش نبود. به التماس گفت «شما رو به خدا بيسيم رو قطع نكنين، حرف بزنين!»
چند روز ميشد كه بچهها توي كانال كميل گير كرده بودند؛ بدون آب و مهمات. چند بار منطقه دست به دست شده بود. خيليها زخمي و #شهید شده بودند. جبهه داشت از دست ميرفت. حاجي آرام و قرار نداشت. يكدفعه بيسيم را ول كرد و زد بيرون. راه ميرفت و مثل مجنونها با خودش حرف ميزد.
نميخواستم حاجي در اين شرايط برود جلو. ديگر عصباني شده بود. سرم داد زد «مگه نميدوني حضرت علي دربارهي فرمانده چي گفتهن؟ فرمانده بايد در قلب نبرد باشد، جايي كه جنگ نمايان است. حالا تو هي كاري كن كه من ديرتر برسم.»
كلاش را برداشت و پريد پشت موتور كه با اكبر زجاجي بروند خط. شايد راهي براي بچهها پيدا كنند.
#حاج_همت #محمد_ابراهیم_همت #شهید_همت
۸۸۲
۲۷ دی ۱۳۹۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.