عجب حکایتی شده؟!...
عجب حکایتی شده؟!...
هر جمعه هزاران نمازگذار با لباسهای تمیز و شیک و بوی عطر و ادکلن در صفهای دراز ساکت و آرام در جلوی خطیبان مساجد چشمها به دهنهای آنها خیره نشستهاند، و خطیبی که از شدت وجد آب دهانش بیرون زده، در میکروفنی که صدای گوشخراشش مسجد را به لزره در آورده، داد میزند: وا صلاح الدیناه!... وا معتصماه!..
معنایش با صدای نرم و آرام و بدون جیغ و داد زدن میشود: کجایی صلاح الدین؟!.. کجایی معتصم؟!.. بیا که دشمن ظالم و ستمگر سرزمینهای ما را به تاراج برده، به ناموس زن و دختر ما تجاوز کرده، کودکان ما را آماج خمپاره و گلوله قرار داده، خانههایمان را ویران و زندگیمان را سیاه کرده...
خطیب بزرگوار بر این باور است که هیچ خیری در همه این هزارهایی که جلویش لم دادهاند نیست، و از زنده کردن همت و مردانگی در آنها نا امید شده، دست به دامن معتصمی که هزار و دویست سال پیش مرد و صلاح الدین که بیش از هشت قرن پیش سر بر بالین مرگ نهاد، شده شاید بتواند آنها را از گورهایشان بدر آورد تا بداد بیداد او برسند و بار سنگین ذلت و خواری را از شانهاش بردارند.
در میدان نبرد ناجوانمردانه ارتش صهیونیستی با حمایت دولتها و شرکتهای قاره پیمای غربی و نوکران آنها در منطقه به شهری که سالیان سال است در محاصره بسر میبرد و سالهاست طعم مرگ و زندگی در آن یکی است، یورش برده، ملیارد و نیمی مسلمان تماشاگر این جنایت هولناکند.
شاید بهترین آنها کسی بنماید، که بادی به گلو انداخته، دست منتی بالا گرفته، دعایی بی جان بسوی آسمان نشانه میگیرد: بار الها، دشمنان ما را نیست و نابود گردان!...
و پس از گفتن آمینی بلند و مالیدن دست بر گونههایش با آروغ بدبویی که از معدهاش بالا میآورد برخواسته، لنگ بالای لنگ بر مبلمان ابریشمیش دراز میکشد.
یهودیان چون حضرت موسی (علیه السلام) از آنها خواست دست همت بالا زده با او همراه شوند تا پوزه ظالمان و ستمگران را بر زمین مالد ناجوانمردانه بدو گفتند: «...فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ». (المائده/24)
برو تو و خدایت بجنگید ما اینجا نشستهایم (و تماشاگر ماجرا)!..
آیا بین تصویر دعاهای خشک و بی حرکت ما با آن ناجوانمردی یهودیان فرقی ملاحظه میفرمایید؟!...
هیچ یک از یهود جرأت نکردند به حضرت موسی (علیه السلام) بگویند: این کار تو وخدایت خودکشی است، و دشمن را بر علیه ما تحریک میکند تا ما را بیش از پیش ذلیل و خوار کند..
اما در بین مسلمان نماهای ما افرادی هستند که ضمیرشان را بکلی از دست داده با کمال بیوجدانی اشک بزدلانه تمساحی بر گونههای پر مکر و حیلهشان رها کرده، به ادعای غیرت بر خون مسلمانان حرفهای سازمانهای اطلاعاتی و رسانههای نوکران صهیونیستها در منطقه را نشخوار میکنند که اگر مجاهدان در مقابل هیلمان اسرائیلی قد علم نمیکردند، و با این بادکنکهایی که دیواری را سوراخ نمیکند به یورش نظام صهیونیستی جواب نمیدادند ارتش خونخوار اسرائیل خانهها را بر سر مردمان بیگناه ویران نمیکرد، و مردم را در بیمارستانها و مسجدها زنده بگور نمیساخت!..
یا سبحان الله!..
بخدا بس در حیرتم که این لیکودیهای فاقد عقل و منطق از چه جنسی هستند؟!..
آخر این از ما بهتران عاقل (!) هرگز فکر نکردهاند صهیونیستها از کجا آمدهاند؟!.. به چه حقی سرزمین فلسطین را اشغال کرده میلونها انسان را یا کشته و یا خانه بدوش در چهار سوی دنیا آواره رها ساختهاند؟!..
آیا در سالهای 2008 و 2009 و 2011، و در این هجوم وحشیانه امسال اسرائیل نیاز به بهانه داشت تا به غزه هجوم آورد؟!..
در دهها یورش اسرائیل به سرزمینهای فلسطین و لبنان واشغال خاک سوریه و اردن و مصر هرگز نیاز به بهانهای داشته، یا از این بزرگواران فیلسوف کسب اجازه فرموده؟!..
آیا این عاقلان خفته در زیر لحاف غفلت احساس نمیکنند چرا اسرائیل و غرب استعمارگر و نوکران شرقی آنها دست در دست هم داده سیسی را به عنوان فرعون بر ملت مصر چیره کردند، و او از اولین روزی که بر مسند عرش خیانت لم داد شروع کرد به ویران کردن سوراخهای زیر زمینی که ملت غزه مجبور بودند چون موشها با ناخنهایشان آنرا کنده، از زیر خاک خود را به مصر برسانند تا دارویی و یا غذایی از برادران مسلمان مصری خود گرفته با کمتر از آنچه میتوان تصور کرد زندگی بخور نمیری را سپری کنند!
تنها راه فرار ملت مظلوم غزه سرزمین بی آب و علف سینای مصر بود که آنرا بصورت بسیار وحشتناکی بروی آنها بستند، سپس اسرائیل شروع کرد به نسل کشی در غزه؟!..
رادمردان حماس و مجاهدان جان بر کف فلسطینی، و بادکنکهای آنها تنها بهانه است، حقیقت ماجرا زنده بگور کردن ملت فلسطین و چیره شدن بر سرزمینهای آنها توسط صهیونیستهای خونخوار است..
حال خود بنگر همین مجاهدانی که با چنگ و دندان و سنگ ریزه در مقابل نیرومندترین ارتش منطق
هر جمعه هزاران نمازگذار با لباسهای تمیز و شیک و بوی عطر و ادکلن در صفهای دراز ساکت و آرام در جلوی خطیبان مساجد چشمها به دهنهای آنها خیره نشستهاند، و خطیبی که از شدت وجد آب دهانش بیرون زده، در میکروفنی که صدای گوشخراشش مسجد را به لزره در آورده، داد میزند: وا صلاح الدیناه!... وا معتصماه!..
معنایش با صدای نرم و آرام و بدون جیغ و داد زدن میشود: کجایی صلاح الدین؟!.. کجایی معتصم؟!.. بیا که دشمن ظالم و ستمگر سرزمینهای ما را به تاراج برده، به ناموس زن و دختر ما تجاوز کرده، کودکان ما را آماج خمپاره و گلوله قرار داده، خانههایمان را ویران و زندگیمان را سیاه کرده...
خطیب بزرگوار بر این باور است که هیچ خیری در همه این هزارهایی که جلویش لم دادهاند نیست، و از زنده کردن همت و مردانگی در آنها نا امید شده، دست به دامن معتصمی که هزار و دویست سال پیش مرد و صلاح الدین که بیش از هشت قرن پیش سر بر بالین مرگ نهاد، شده شاید بتواند آنها را از گورهایشان بدر آورد تا بداد بیداد او برسند و بار سنگین ذلت و خواری را از شانهاش بردارند.
در میدان نبرد ناجوانمردانه ارتش صهیونیستی با حمایت دولتها و شرکتهای قاره پیمای غربی و نوکران آنها در منطقه به شهری که سالیان سال است در محاصره بسر میبرد و سالهاست طعم مرگ و زندگی در آن یکی است، یورش برده، ملیارد و نیمی مسلمان تماشاگر این جنایت هولناکند.
شاید بهترین آنها کسی بنماید، که بادی به گلو انداخته، دست منتی بالا گرفته، دعایی بی جان بسوی آسمان نشانه میگیرد: بار الها، دشمنان ما را نیست و نابود گردان!...
و پس از گفتن آمینی بلند و مالیدن دست بر گونههایش با آروغ بدبویی که از معدهاش بالا میآورد برخواسته، لنگ بالای لنگ بر مبلمان ابریشمیش دراز میکشد.
یهودیان چون حضرت موسی (علیه السلام) از آنها خواست دست همت بالا زده با او همراه شوند تا پوزه ظالمان و ستمگران را بر زمین مالد ناجوانمردانه بدو گفتند: «...فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ». (المائده/24)
برو تو و خدایت بجنگید ما اینجا نشستهایم (و تماشاگر ماجرا)!..
آیا بین تصویر دعاهای خشک و بی حرکت ما با آن ناجوانمردی یهودیان فرقی ملاحظه میفرمایید؟!...
هیچ یک از یهود جرأت نکردند به حضرت موسی (علیه السلام) بگویند: این کار تو وخدایت خودکشی است، و دشمن را بر علیه ما تحریک میکند تا ما را بیش از پیش ذلیل و خوار کند..
اما در بین مسلمان نماهای ما افرادی هستند که ضمیرشان را بکلی از دست داده با کمال بیوجدانی اشک بزدلانه تمساحی بر گونههای پر مکر و حیلهشان رها کرده، به ادعای غیرت بر خون مسلمانان حرفهای سازمانهای اطلاعاتی و رسانههای نوکران صهیونیستها در منطقه را نشخوار میکنند که اگر مجاهدان در مقابل هیلمان اسرائیلی قد علم نمیکردند، و با این بادکنکهایی که دیواری را سوراخ نمیکند به یورش نظام صهیونیستی جواب نمیدادند ارتش خونخوار اسرائیل خانهها را بر سر مردمان بیگناه ویران نمیکرد، و مردم را در بیمارستانها و مسجدها زنده بگور نمیساخت!..
یا سبحان الله!..
بخدا بس در حیرتم که این لیکودیهای فاقد عقل و منطق از چه جنسی هستند؟!..
آخر این از ما بهتران عاقل (!) هرگز فکر نکردهاند صهیونیستها از کجا آمدهاند؟!.. به چه حقی سرزمین فلسطین را اشغال کرده میلونها انسان را یا کشته و یا خانه بدوش در چهار سوی دنیا آواره رها ساختهاند؟!..
آیا در سالهای 2008 و 2009 و 2011، و در این هجوم وحشیانه امسال اسرائیل نیاز به بهانه داشت تا به غزه هجوم آورد؟!..
در دهها یورش اسرائیل به سرزمینهای فلسطین و لبنان واشغال خاک سوریه و اردن و مصر هرگز نیاز به بهانهای داشته، یا از این بزرگواران فیلسوف کسب اجازه فرموده؟!..
آیا این عاقلان خفته در زیر لحاف غفلت احساس نمیکنند چرا اسرائیل و غرب استعمارگر و نوکران شرقی آنها دست در دست هم داده سیسی را به عنوان فرعون بر ملت مصر چیره کردند، و او از اولین روزی که بر مسند عرش خیانت لم داد شروع کرد به ویران کردن سوراخهای زیر زمینی که ملت غزه مجبور بودند چون موشها با ناخنهایشان آنرا کنده، از زیر خاک خود را به مصر برسانند تا دارویی و یا غذایی از برادران مسلمان مصری خود گرفته با کمتر از آنچه میتوان تصور کرد زندگی بخور نمیری را سپری کنند!
تنها راه فرار ملت مظلوم غزه سرزمین بی آب و علف سینای مصر بود که آنرا بصورت بسیار وحشتناکی بروی آنها بستند، سپس اسرائیل شروع کرد به نسل کشی در غزه؟!..
رادمردان حماس و مجاهدان جان بر کف فلسطینی، و بادکنکهای آنها تنها بهانه است، حقیقت ماجرا زنده بگور کردن ملت فلسطین و چیره شدن بر سرزمینهای آنها توسط صهیونیستهای خونخوار است..
حال خود بنگر همین مجاهدانی که با چنگ و دندان و سنگ ریزه در مقابل نیرومندترین ارتش منطق
۵.۲k
۱۷ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.