میدونم طولانیه لطفا بخونید و ببینید یه مادر از دوری فرزند
میدونم طولانیه لطفا بخونید و ببینید یه مادر از دوری فرزندش چی کشیده
روایت ۳۲ سال انتظارِ «نماد استقامت»
مادر جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان این روزها چه میکند؟
مادر میداند فرزندش را به میدان جهاد فرستاده و ایستادگی او اثر دارد. میداند چه فرزندی را در دامنش پرورانده که توانست با سخنان، فتح و ظفرهایی که آفرید لرزه بر اندام رژیم صهیونیستی بیندازد تا جایی که حضورش را خطر احساس کنند.
عقیق: روایت مادران مفقود الاثر روایت صبری توصیف ناشدنی است که در مدار تعریف هیچ واژهای نمیگنجد. همانها که یک ماه پیش امام خامنهای در مقام تقدیرشان چنین پیامی صادر کرد: «سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دلهای صبور و پرظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگرگوشگان دلبندشان به نشانهای از پیکر پاک آنان دل بستهاند و به آن نیز دست نیافتند و با اینهمه با شکیبایی و صبوری خود نقش بینظیر و استثنایی از خود بر جای نهادند. پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژده رحمت الهی خواهد بود انشاءالله»
اما در میان صدها مادر مفقود الاثر هشت سال دفاع مقدس، که اکنون اکثر قریب به اتفاقشان مادران مفقود الجسد هستند، کسی همچون «بی بی معصومه حسینی زاده» مادر فرمانده جاوید الاثر احمد متوسلیان هنوز نمیداند باید منتظر بازگشت فرزندش باشد یا منتظر خبر شهادتش.
احمد متوسلیان فرمانده قوای محمد رسول الله(ص) چند روز بعد از فتح خرمشهر با قوایش به سوریه اعزام شد تا در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی بایستند. 32 سال پیش دقیقا همزمان باچهاردهم تیر 1361 برابر با چهارم ژوئیه 1982، چهار تن از اتباع ایرانی به نامهای سیدمحسن موسوی(رایزن و کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، احمد متوسلیان(وابسته سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، تقی رستگار مقدم(راننده و مشاور فنی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت) و کاظم اخوان(خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) هنگام بازگشت از سوریه به محل سفارت واقع در بیروت غربی، به دست شبه نظامیان مسیحی موسوم به نیروهای فالانژیست که تحت کنترل و فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی عمل میکردند، متوقف و دستگیر شدند.
دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان میدهد که او را خوب میشناختند. مغز متفکر آزادسازی خرمشهر و فرمانده نیروهایی که عراق را به خاک سیاه نشاندند و داغ «محمره» را بر دلش گذاشتند؛ وضعیت روشن بود برای اثبات اینکه همه چیز حساب شده، عمل میشد.
این تمام داستانی است که کسی همچون مادر حاج احمد متوسلیان از فرزندش در این 32 سال مرور میکند. 32 سال است که سناریوهای مختلفی برای این دیپلماتها مطرح شده و عنوان میشود ولی به واقع هنوز کسی نمیداند که شهید شدهاند یا در اسارت رژیم صهیونیستی به سر میبرند.
فریده متوسلیان: یک ماه بعد از اسارت برادر از ربودنش مطلع شدیم
فریده متوسلیان خواهر کوچکتر جاوید الاثر احمد متوسلیان 14 سال از برادرش کوچکتر است. او تیرماه سال 61 و نحوه اطلاع یافتن از خبر اسارت احمد را به خاطر دارد. او در روایت آن روزها در گفتگو با تسنیم میگوید: «اول که برادرم اسیر شد ما چیزی نمیدانستیم من آن موقع 14 یا 15 سالم بود. مسئولین که خبری از اسارتش برای ما نیاوردند. برادرهایم اما جریان را فهمیده بودند اما به ما نگفته بودند. گاهی میدیدم برادربزرگم در قنوت نمازهایش گریه میکند. وقتی علت را از او جویا میشدم، چیزی نمیگفت. تا اینکه یک ماه بعد از ربوده شدن احمد تازه جریان را از برادرانم شنیدم.»
مادر نمیتواند مصاحبه کند. او این روزها مانند خیلی از سالمندان دیگر مشکلات عدیده جسمی دارد که او را خانه نشین کرده است و حالا فرزندانند که مانند پروانه گرداگرد او میچرخند. و همین فرزندان این روزها از حال و روز مادر روایت میکنند. محمد متوسلیان برادر بزرگتر احمد، که تنها 3 سال با او تفاوت سنی دارد در گفتگو با تسنیم از احوالات مادر میگوید: «مادرم دیگر پا به سن گذاشته است. او 83 ساله است. و درگیر مشکلات کهولت سن شده.»
در خانهاش عکسهای مختلفی از احمد 29 ساله دارد که همه خاطراتش را در آنها مرور میکند. محمد متوسلیان میگوید: «وقتی خانهاش هستیم، نگاهش به عکس احمد است. میشنویم که با عکس حاج احمد سخن میگوید: انشا الله اگر سلامت هستی، برگردی و اگر هم شهید شدهای، جایت در بهشت خوب باشد.»
سالهای انتظار و مقاومت مادر را ساخته است
او معتقد است مادر مقاوم تر از این حرفهاست که کسی بی قراریش را ببیند. این سالهای انتظار و مقاومت او را ساخته است. دیگر سراغی از احمد نمیگیرد. اما این بدان معنا نیست که ناامید شد
روایت ۳۲ سال انتظارِ «نماد استقامت»
مادر جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان این روزها چه میکند؟
مادر میداند فرزندش را به میدان جهاد فرستاده و ایستادگی او اثر دارد. میداند چه فرزندی را در دامنش پرورانده که توانست با سخنان، فتح و ظفرهایی که آفرید لرزه بر اندام رژیم صهیونیستی بیندازد تا جایی که حضورش را خطر احساس کنند.
عقیق: روایت مادران مفقود الاثر روایت صبری توصیف ناشدنی است که در مدار تعریف هیچ واژهای نمیگنجد. همانها که یک ماه پیش امام خامنهای در مقام تقدیرشان چنین پیامی صادر کرد: «سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دلهای صبور و پرظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگرگوشگان دلبندشان به نشانهای از پیکر پاک آنان دل بستهاند و به آن نیز دست نیافتند و با اینهمه با شکیبایی و صبوری خود نقش بینظیر و استثنایی از خود بر جای نهادند. پاداش این صبر بزرگ، روشنی چشم آنان به مژده رحمت الهی خواهد بود انشاءالله»
اما در میان صدها مادر مفقود الاثر هشت سال دفاع مقدس، که اکنون اکثر قریب به اتفاقشان مادران مفقود الجسد هستند، کسی همچون «بی بی معصومه حسینی زاده» مادر فرمانده جاوید الاثر احمد متوسلیان هنوز نمیداند باید منتظر بازگشت فرزندش باشد یا منتظر خبر شهادتش.
احمد متوسلیان فرمانده قوای محمد رسول الله(ص) چند روز بعد از فتح خرمشهر با قوایش به سوریه اعزام شد تا در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی بایستند. 32 سال پیش دقیقا همزمان باچهاردهم تیر 1361 برابر با چهارم ژوئیه 1982، چهار تن از اتباع ایرانی به نامهای سیدمحسن موسوی(رایزن و کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، احمد متوسلیان(وابسته سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت)، تقی رستگار مقدم(راننده و مشاور فنی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت) و کاظم اخوان(خبرنگار و عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی) هنگام بازگشت از سوریه به محل سفارت واقع در بیروت غربی، به دست شبه نظامیان مسیحی موسوم به نیروهای فالانژیست که تحت کنترل و فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی عمل میکردند، متوقف و دستگیر شدند.
دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام میکند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان میدهد که او را خوب میشناختند. مغز متفکر آزادسازی خرمشهر و فرمانده نیروهایی که عراق را به خاک سیاه نشاندند و داغ «محمره» را بر دلش گذاشتند؛ وضعیت روشن بود برای اثبات اینکه همه چیز حساب شده، عمل میشد.
این تمام داستانی است که کسی همچون مادر حاج احمد متوسلیان از فرزندش در این 32 سال مرور میکند. 32 سال است که سناریوهای مختلفی برای این دیپلماتها مطرح شده و عنوان میشود ولی به واقع هنوز کسی نمیداند که شهید شدهاند یا در اسارت رژیم صهیونیستی به سر میبرند.
فریده متوسلیان: یک ماه بعد از اسارت برادر از ربودنش مطلع شدیم
فریده متوسلیان خواهر کوچکتر جاوید الاثر احمد متوسلیان 14 سال از برادرش کوچکتر است. او تیرماه سال 61 و نحوه اطلاع یافتن از خبر اسارت احمد را به خاطر دارد. او در روایت آن روزها در گفتگو با تسنیم میگوید: «اول که برادرم اسیر شد ما چیزی نمیدانستیم من آن موقع 14 یا 15 سالم بود. مسئولین که خبری از اسارتش برای ما نیاوردند. برادرهایم اما جریان را فهمیده بودند اما به ما نگفته بودند. گاهی میدیدم برادربزرگم در قنوت نمازهایش گریه میکند. وقتی علت را از او جویا میشدم، چیزی نمیگفت. تا اینکه یک ماه بعد از ربوده شدن احمد تازه جریان را از برادرانم شنیدم.»
مادر نمیتواند مصاحبه کند. او این روزها مانند خیلی از سالمندان دیگر مشکلات عدیده جسمی دارد که او را خانه نشین کرده است و حالا فرزندانند که مانند پروانه گرداگرد او میچرخند. و همین فرزندان این روزها از حال و روز مادر روایت میکنند. محمد متوسلیان برادر بزرگتر احمد، که تنها 3 سال با او تفاوت سنی دارد در گفتگو با تسنیم از احوالات مادر میگوید: «مادرم دیگر پا به سن گذاشته است. او 83 ساله است. و درگیر مشکلات کهولت سن شده.»
در خانهاش عکسهای مختلفی از احمد 29 ساله دارد که همه خاطراتش را در آنها مرور میکند. محمد متوسلیان میگوید: «وقتی خانهاش هستیم، نگاهش به عکس احمد است. میشنویم که با عکس حاج احمد سخن میگوید: انشا الله اگر سلامت هستی، برگردی و اگر هم شهید شدهای، جایت در بهشت خوب باشد.»
سالهای انتظار و مقاومت مادر را ساخته است
او معتقد است مادر مقاوم تر از این حرفهاست که کسی بی قراریش را ببیند. این سالهای انتظار و مقاومت او را ساخته است. دیگر سراغی از احمد نمیگیرد. اما این بدان معنا نیست که ناامید شد
۵.۸k
۲۴ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.