پارت ۹۴ :
پارت ۹۴ :
روز شیشم
نفس های گرمش رو روی سرم احساس میکردم . صدای ضربان قلبش رو میشنیدم . چشمام و باز کردم و به چشماش نگا کردم .
چشماش بسته بود ولی عاشقش بودم . در یک آن چشماش و باز کرد . نمیخواستم دوباره این نگا رو از دست بدم .
بلند شدیم و حاضر شدیم . یک شلوارک سیاه و یک لباس گشاد سبز لجنی نخی آستین بلند . دور گردنم گردنبد تنگ سیاه بستم .
رفتیم .
رسیدیم سالن ورزشگاه . جیمین اومد جلوم و انگشتش و روی گردنم کشید و آروم گفت : لعنتی ..... مال خودمی حالا دارم برات .
یعنی چی .
امروز زود تر رفتیم خونه با جیمین . تو ماشین وی زنگ زد گفتم : سلام وی : سلام من : خوبی وی : نایکا ..من ... من : چی ؟؟ وی : من به عنوان یک دوست یا عشقت میخوام بهت بگم من تا آخرش پشتتم . قلبم آروم شد . انگار که بهت بگن زندگی کن .
اولین عکسی بود که تو عمرم بهم گفت من پشتتم .
شوکه بودم .
رسیدیم .
رفتم سمت اتاقم و لباس سفید صورتی نخی خیلی گشاد و پوشیدم .
رفتم حموم . خسته بودم . فکرم درگیر بود .
( جیمین )
رفت حموم . فهمیدم آب بازه صدایی میومد . نشستم فیلم دیدم .
بعد بیست دقیقه احساس کردم صدای از حموم نمیومد . رفتم سمت در و در زدم . جواب نداد . درو باز کردم که دیدم نایکا تو حموم بیهوش شده .
رفتم تو و بازو هاشو گرفتم و تکونش دادم . چشماش و باز کرد و ساعد دستام و گرفت .
بلند شد ولی خیلی تعادل نداشت .
رو صندلی نشستم و دستامو توی موهام کردم . صداهایی که میشنیدم دیونم میکرد .
( خودم )
خوب بود با لباس بودم . هر دومون تو حموم بودیم . دوش آب و باز کردم و دوباره موهام و خیس کردم .
بهش نگا میکردم . بلند شد و سیوشرت گرمش و درآورد و روی صندلی انداخت .
سمتم اومد و بازوهامو گرفت . حالا اون زیر دوش بود . موهاش خیس شد . معلومه تحریک شده .
لباشو کوبوند رو لبام . لبامو میمکید و گاز می گرفت . هر دومون زیر دوش بودیم .
دستاشو تو لباسم کرد و درش آورد و انداخت یک گوشه . ازم جدا شد و حمله ور شد به گردنم و وحشیانه گاز می گرفت و لیس میزد . دستام و گرفت و ترقوه ام رو مارک میکرد .
ازم جدا شد و منو کوبوند تو دیوار . دستامو روی شونه هاش گذاشتم .
دوتا دستاشو بالا آورد به معنایی آروم باش .
آروم سمتم اومد و لباشو روی لبام گذاشت . هیچ تکونی نمی خورد . گذاشت خودم شروع کنم . طاقتم تموم شد و خودم شروع کردم . لباشو سه بار مکیدم و اون شروع کرد دستاشو روی پام کشیدن . قفسه سینم و گاز می گرفت . تا زیر سینه هام دستاشو کشید که بردمش زیر دوش . دوباره لباشو روی لبام گذاشت . دستامو دور گردنش حلقه کردم .
گردنم و گاز می گرفت . ناله تحریک کننده ای می کشیدم . روی قفسه سینه چپم رو محکم گاز گرفت که جیغم رفت هوا و چند دقیقه بغلم کرد
ازم جدا شد .
از حموم اومدیم بیرون . به جیمین لباسایی دادم و رفتیم خوابیدیم .
روز شیشم
نفس های گرمش رو روی سرم احساس میکردم . صدای ضربان قلبش رو میشنیدم . چشمام و باز کردم و به چشماش نگا کردم .
چشماش بسته بود ولی عاشقش بودم . در یک آن چشماش و باز کرد . نمیخواستم دوباره این نگا رو از دست بدم .
بلند شدیم و حاضر شدیم . یک شلوارک سیاه و یک لباس گشاد سبز لجنی نخی آستین بلند . دور گردنم گردنبد تنگ سیاه بستم .
رفتیم .
رسیدیم سالن ورزشگاه . جیمین اومد جلوم و انگشتش و روی گردنم کشید و آروم گفت : لعنتی ..... مال خودمی حالا دارم برات .
یعنی چی .
امروز زود تر رفتیم خونه با جیمین . تو ماشین وی زنگ زد گفتم : سلام وی : سلام من : خوبی وی : نایکا ..من ... من : چی ؟؟ وی : من به عنوان یک دوست یا عشقت میخوام بهت بگم من تا آخرش پشتتم . قلبم آروم شد . انگار که بهت بگن زندگی کن .
اولین عکسی بود که تو عمرم بهم گفت من پشتتم .
شوکه بودم .
رسیدیم .
رفتم سمت اتاقم و لباس سفید صورتی نخی خیلی گشاد و پوشیدم .
رفتم حموم . خسته بودم . فکرم درگیر بود .
( جیمین )
رفت حموم . فهمیدم آب بازه صدایی میومد . نشستم فیلم دیدم .
بعد بیست دقیقه احساس کردم صدای از حموم نمیومد . رفتم سمت در و در زدم . جواب نداد . درو باز کردم که دیدم نایکا تو حموم بیهوش شده .
رفتم تو و بازو هاشو گرفتم و تکونش دادم . چشماش و باز کرد و ساعد دستام و گرفت .
بلند شد ولی خیلی تعادل نداشت .
رو صندلی نشستم و دستامو توی موهام کردم . صداهایی که میشنیدم دیونم میکرد .
( خودم )
خوب بود با لباس بودم . هر دومون تو حموم بودیم . دوش آب و باز کردم و دوباره موهام و خیس کردم .
بهش نگا میکردم . بلند شد و سیوشرت گرمش و درآورد و روی صندلی انداخت .
سمتم اومد و بازوهامو گرفت . حالا اون زیر دوش بود . موهاش خیس شد . معلومه تحریک شده .
لباشو کوبوند رو لبام . لبامو میمکید و گاز می گرفت . هر دومون زیر دوش بودیم .
دستاشو تو لباسم کرد و درش آورد و انداخت یک گوشه . ازم جدا شد و حمله ور شد به گردنم و وحشیانه گاز می گرفت و لیس میزد . دستام و گرفت و ترقوه ام رو مارک میکرد .
ازم جدا شد و منو کوبوند تو دیوار . دستامو روی شونه هاش گذاشتم .
دوتا دستاشو بالا آورد به معنایی آروم باش .
آروم سمتم اومد و لباشو روی لبام گذاشت . هیچ تکونی نمی خورد . گذاشت خودم شروع کنم . طاقتم تموم شد و خودم شروع کردم . لباشو سه بار مکیدم و اون شروع کرد دستاشو روی پام کشیدن . قفسه سینم و گاز می گرفت . تا زیر سینه هام دستاشو کشید که بردمش زیر دوش . دوباره لباشو روی لبام گذاشت . دستامو دور گردنش حلقه کردم .
گردنم و گاز می گرفت . ناله تحریک کننده ای می کشیدم . روی قفسه سینه چپم رو محکم گاز گرفت که جیغم رفت هوا و چند دقیقه بغلم کرد
ازم جدا شد .
از حموم اومدیم بیرون . به جیمین لباسایی دادم و رفتیم خوابیدیم .
۶۹.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.