اونجوری که تو تقویما نوشته
اونجوری که تو تقویما نوشته
آخرای سال نود و هشته
سال پر از حوادث جورواجور
چهار تا شیرین و چهل تا ناجور
اول سال که رفته بود زمستان
راه افتادش سیلی توی گلستان
خبر نداد، نه هایی و نه هویی
همینجوری اومده بود، یهویی
مسئولامون بازم غافلگیر شدن
مردم بیچاره ، زمینگیر شدن
تا که به دولت برسه این خبر
سیل اومده، آب رسیده تا کمر
گفته "مناف" که سیل کیلویی چنده
اینجا یا جای ایشونه، یا بنده
سیل عزیز، تو خسته ای، خوب بخواب
بجای تو، من میرم اونور آب
چون تو گلستان ، هوا خیلی سرده
سیل راه میفته، ایرانو بگرده
به شیراز و کرمانشاه و خوزستان
از همدان، یه سر میره لرستان
خلاصه هر سوراخی رو میجوره
ایرانو از سر تا به پا، میشوره
خلاصه عیدمون، حسابی عید شد
هر چی میگفتیم «ازمون بعید»، شد
درست تو روزای قشنگ پائیز
زلزله ای اومد به شهر تبریز
ولوله شد، قیامتی به پا کرد
لباس مردم رو بازم، سیاه کرد
بلا میاد پشت هم و به نوبت
این دفعه البته به دست دولت
کسری بودجه چون فشار آورده
دولت تدبیر رو به زار آورده
حالا دیگه قرعه به نام سوخته
دیده که ارزون اونو میفروخته
اینقده گفت مفته که باورش کرد
بنزینو دولت، سه برابرش کرد
عاقبت تصمیم نا سنجیده
شد همونی که گوشتون شنیده
رئیس دولت کِی خبردار شده
جمعه که از خواب تازه بیدار شده
دولت ما، دولت دوغ و آبه
مجلسمون، جای بخور بخوابه
چهار ساله مشغول لفت و لیسن
هی الکی، لایحه مینویسن
بازی موش و گربه درمیارن
وزیر رو هی، میبرن و میارن
یا آتیشه، یا فحش و فحشکاری
یا که میگیرن عکس یادگاری
بعد هزار تا قصه و مکافات
حالا شده، نوبت انتخابات
شروع کار بعضیا، شیک شده
مثل مراسم المپیک شده
تبلیغات بعضی هاشون ، قشنگه
لیدرشون، با دسته بیل! میجنگه
اون یکی داره شلوار پلنگی
میگه؛به من بگید یه مرد جنگی
بعضی هاشون جاده ها رو میبندن
تیر هوایی در میکنن، میخندن
اون یکی هم چون عاشق خدمته
دنبال کسب رأی این ملته
گفته که رأی به اسم من بریزین
تا بهتون بدم یه کارت بنزین
خلاصه که حسابی شیر تو شیره
دعا کن این وسط، کسی نمیره
اما یکی مخلص و سینه چاکه
عاشق این مردم و آب و خاکه
کاش برن امثال اینا، به مجلس
مردای باغیرت و پاک و مخلص
آخر سال و وقت رفت و روبه
مجلسمون تمیز بشه، چه خوبه
جواد نوری(آبان)
آخرای سال نود و هشته
سال پر از حوادث جورواجور
چهار تا شیرین و چهل تا ناجور
اول سال که رفته بود زمستان
راه افتادش سیلی توی گلستان
خبر نداد، نه هایی و نه هویی
همینجوری اومده بود، یهویی
مسئولامون بازم غافلگیر شدن
مردم بیچاره ، زمینگیر شدن
تا که به دولت برسه این خبر
سیل اومده، آب رسیده تا کمر
گفته "مناف" که سیل کیلویی چنده
اینجا یا جای ایشونه، یا بنده
سیل عزیز، تو خسته ای، خوب بخواب
بجای تو، من میرم اونور آب
چون تو گلستان ، هوا خیلی سرده
سیل راه میفته، ایرانو بگرده
به شیراز و کرمانشاه و خوزستان
از همدان، یه سر میره لرستان
خلاصه هر سوراخی رو میجوره
ایرانو از سر تا به پا، میشوره
خلاصه عیدمون، حسابی عید شد
هر چی میگفتیم «ازمون بعید»، شد
درست تو روزای قشنگ پائیز
زلزله ای اومد به شهر تبریز
ولوله شد، قیامتی به پا کرد
لباس مردم رو بازم، سیاه کرد
بلا میاد پشت هم و به نوبت
این دفعه البته به دست دولت
کسری بودجه چون فشار آورده
دولت تدبیر رو به زار آورده
حالا دیگه قرعه به نام سوخته
دیده که ارزون اونو میفروخته
اینقده گفت مفته که باورش کرد
بنزینو دولت، سه برابرش کرد
عاقبت تصمیم نا سنجیده
شد همونی که گوشتون شنیده
رئیس دولت کِی خبردار شده
جمعه که از خواب تازه بیدار شده
دولت ما، دولت دوغ و آبه
مجلسمون، جای بخور بخوابه
چهار ساله مشغول لفت و لیسن
هی الکی، لایحه مینویسن
بازی موش و گربه درمیارن
وزیر رو هی، میبرن و میارن
یا آتیشه، یا فحش و فحشکاری
یا که میگیرن عکس یادگاری
بعد هزار تا قصه و مکافات
حالا شده، نوبت انتخابات
شروع کار بعضیا، شیک شده
مثل مراسم المپیک شده
تبلیغات بعضی هاشون ، قشنگه
لیدرشون، با دسته بیل! میجنگه
اون یکی داره شلوار پلنگی
میگه؛به من بگید یه مرد جنگی
بعضی هاشون جاده ها رو میبندن
تیر هوایی در میکنن، میخندن
اون یکی هم چون عاشق خدمته
دنبال کسب رأی این ملته
گفته که رأی به اسم من بریزین
تا بهتون بدم یه کارت بنزین
خلاصه که حسابی شیر تو شیره
دعا کن این وسط، کسی نمیره
اما یکی مخلص و سینه چاکه
عاشق این مردم و آب و خاکه
کاش برن امثال اینا، به مجلس
مردای باغیرت و پاک و مخلص
آخر سال و وقت رفت و روبه
مجلسمون تمیز بشه، چه خوبه
جواد نوری(آبان)
۳۹.۹k
۰۲ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.