مرا که شانه ام از حمل آفتاب خم است
مرا که شانهام از حمل آفتاب خم است
به جز پناه دو دست تو سایبانی نیست...
قیصر امینپور
با خوندن این شعر و دیدن این عکس دلم خوابیدن رو پاهای مادر مهربان و فداکار مو خواست و دلتنگ مرحوم پدرم شدم
مادرجان سایه پر از مهر و ر از رحمت و برکتت رو سرم مستدام و پایدار باد و پدر شجاع و فرزانه و تسلیم ناپذیر و معلم بزرگم روحت شاد
به جز پناه دو دست تو سایبانی نیست...
قیصر امینپور
با خوندن این شعر و دیدن این عکس دلم خوابیدن رو پاهای مادر مهربان و فداکار مو خواست و دلتنگ مرحوم پدرم شدم
مادرجان سایه پر از مهر و ر از رحمت و برکتت رو سرم مستدام و پایدار باد و پدر شجاع و فرزانه و تسلیم ناپذیر و معلم بزرگم روحت شاد
۱۵.۸k
۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.