خداوندا دلم بس گرفته است .
خداوندا دلم بس گرفته است .
خود دانی از چیست .
از یک هفته بد بیاری و غم و غصه و تنهایی !
تنهایی نه از آن سو که بی کسی مرا رنج می دهد .
از آن که تو ؛ آری تو ای بی منت دهنده تنهایم گذاری !
این حرف اشتباه است ؛ آری تو که مرا تنها نمیگذاری این من هستم ؛ آری من
بنده ی سراپا تقصیرت که تو را گاهاً با گناه از یاد می برم .
و تو چه بی منت اجازه دهی در جوار رحمتت سکنی گزینم .
ولی قدر این بی منت ارزانی ات را هیچ جا نیافتم مگر در درگاه الهی ات .
و حال غم جدایی و رهایی تو که به پایان رسید و مرا در جوار رحمت بی کرانت قرار دادی ؛ هنوز مشکلی لا ینحل دارم ؛ آری مشکل .
مشکلم دل شکستن بندگانت هست با کارهایی که ناخواسته انجام میدهم ولی نمیدانم چه کنم که اگر دانم آن را هم نخواهم کرد .
آری ترسم از این است که به سویت رجعت کنم بدون آنکه دلهایی را که شکسته ام به دست آورم و ترسم از این است چون خود گفتی از حق الله در گذرم ولی از حق الناس خیر
پس آمده ام به درگاهت زجه کنان که چاره ای جلوی راه این بنده ضعیف و حقیرت قرار دهی
خود دانی از چیست .
از یک هفته بد بیاری و غم و غصه و تنهایی !
تنهایی نه از آن سو که بی کسی مرا رنج می دهد .
از آن که تو ؛ آری تو ای بی منت دهنده تنهایم گذاری !
این حرف اشتباه است ؛ آری تو که مرا تنها نمیگذاری این من هستم ؛ آری من
بنده ی سراپا تقصیرت که تو را گاهاً با گناه از یاد می برم .
و تو چه بی منت اجازه دهی در جوار رحمتت سکنی گزینم .
ولی قدر این بی منت ارزانی ات را هیچ جا نیافتم مگر در درگاه الهی ات .
و حال غم جدایی و رهایی تو که به پایان رسید و مرا در جوار رحمت بی کرانت قرار دادی ؛ هنوز مشکلی لا ینحل دارم ؛ آری مشکل .
مشکلم دل شکستن بندگانت هست با کارهایی که ناخواسته انجام میدهم ولی نمیدانم چه کنم که اگر دانم آن را هم نخواهم کرد .
آری ترسم از این است که به سویت رجعت کنم بدون آنکه دلهایی را که شکسته ام به دست آورم و ترسم از این است چون خود گفتی از حق الله در گذرم ولی از حق الناس خیر
پس آمده ام به درگاهت زجه کنان که چاره ای جلوی راه این بنده ضعیف و حقیرت قرار دهی
۷۱.۴k
۲۷ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.