شاهنامه نبرد دوازده رخ ۷۵
#شاهنامه #نبرد_دوازده_رخ #۷۵
رزم چهارم میان فروهل بود با زنگله . فروهل در سپاه ایران در سواری و تیراندازی بی مانند بود . پس تا آن تورانیان دژم را از دور دید کمان را به زه کرد و بر او تیر بارید . یکی از تیرها از ران سوار گذشت و به اسب رسید . زنگله از زین سرنگون شد و جان داد، درفش را در دست گرفت و شادکام و پیروز به بالای کوه رفت .
پنجمین دلاور رهام بود که با آرمان به نبرد آمد . آنان نخست کمان را بر گرفتند و چون کمانها بر هم شکستند ، دست بر شمشیر و آنگاه نیزه بردند و چون هر دو کارآزموده و دلیر بودند ، مدتی با هم گشتند تا رهام نیزه ای بر ران سوار زد و نیزه از ران او گذشت و به اسب رسید . اسب فرو غلطید و رهام سر رسید و نیزه دیگری بر پشت آرمان زد که او را به کین سیاوش کشت درفشش را بالای کوه برافراشت .
نبرد ششم از آن بیژن و روئین پیران بود . آنها نخست کمانها را بزه کردند و چپ و راست با هم گشتند و چون تیر کارگر نشد ، دست به گرز بردند . بیژن بر روئین دست یافت و چنان با گرز بر سرش کوبید که روئین بر خاک افتاد . بیژن از اسب فرود آمد درفش شیر پیکر را به دست گرفت و بسوی کوه شتافت . آنگاه هجیر گودرز و سپهرم به نبردگاه آمدند. هجیر بنام جهان آفرین ، شمشیر را بر سر سپهرم فرود آورد که در زمان کشته شد . او کشته را بر زین بست و با درفش به کوه بالا شد .
@simorq_e_toos
رزم چهارم میان فروهل بود با زنگله . فروهل در سپاه ایران در سواری و تیراندازی بی مانند بود . پس تا آن تورانیان دژم را از دور دید کمان را به زه کرد و بر او تیر بارید . یکی از تیرها از ران سوار گذشت و به اسب رسید . زنگله از زین سرنگون شد و جان داد، درفش را در دست گرفت و شادکام و پیروز به بالای کوه رفت .
پنجمین دلاور رهام بود که با آرمان به نبرد آمد . آنان نخست کمان را بر گرفتند و چون کمانها بر هم شکستند ، دست بر شمشیر و آنگاه نیزه بردند و چون هر دو کارآزموده و دلیر بودند ، مدتی با هم گشتند تا رهام نیزه ای بر ران سوار زد و نیزه از ران او گذشت و به اسب رسید . اسب فرو غلطید و رهام سر رسید و نیزه دیگری بر پشت آرمان زد که او را به کین سیاوش کشت درفشش را بالای کوه برافراشت .
نبرد ششم از آن بیژن و روئین پیران بود . آنها نخست کمانها را بزه کردند و چپ و راست با هم گشتند و چون تیر کارگر نشد ، دست به گرز بردند . بیژن بر روئین دست یافت و چنان با گرز بر سرش کوبید که روئین بر خاک افتاد . بیژن از اسب فرود آمد درفش شیر پیکر را به دست گرفت و بسوی کوه شتافت . آنگاه هجیر گودرز و سپهرم به نبردگاه آمدند. هجیر بنام جهان آفرین ، شمشیر را بر سر سپهرم فرود آورد که در زمان کشته شد . او کشته را بر زین بست و با درفش به کوه بالا شد .
@simorq_e_toos
۵.۸k
۲۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.