بگو از حال و روزت
بگو از حال و روزت
از خودت از زندگی در خود
بگو از آن اجاق کور خورشیدی در آوردی ؟
کتاب جیبی صادق
"سه قطره خون"
که یادت هست
چه شد ؟
گوش و کنارت هست یا اینکه گمش کردی
گمش کردی خیالی نیست
باور کن
بجایش هم برایت
"چهار قطره خون"
نوشتم روح سرگردان
نمیدانم به دستت می رسد یا هر چه بادا باد
برایت مینویسم چند خط از غربت انسان ..
از خودت از زندگی در خود
بگو از آن اجاق کور خورشیدی در آوردی ؟
کتاب جیبی صادق
"سه قطره خون"
که یادت هست
چه شد ؟
گوش و کنارت هست یا اینکه گمش کردی
گمش کردی خیالی نیست
باور کن
بجایش هم برایت
"چهار قطره خون"
نوشتم روح سرگردان
نمیدانم به دستت می رسد یا هر چه بادا باد
برایت مینویسم چند خط از غربت انسان ..
۱۰.۵k
۱۲ آذر ۱۳۹۸