درست مثل رویاهایمان خانمِ خانه ات شده ام و تو مردِ زندگی
درست مثل رویاهایمان خانمِ خانه ات شده ام و تو مردِ زندگی ام شدی !من با تمامِ ذوقم برایِ آمدنت ، خانه را مرتب میکنم و شامِ مورد علاقه ات را با عشق و ظرافت ، آماده میکنم
غروب که شد موهایم را برایِ نوازشِ دستانِ مردانه ات شانه میکنم ، رژِ زرشکی و عطرِ همیشگی ام را میزنم ، لباسِ آبی و دلبرانه ای که تو دوستش داری میپوشم و با یک بغل عشق و مهربانی ، مشتاقانه منتظرِ آمدنت مینشینم تو خسته از سرِ کار برمیگردی ، در را باز میکنی و مرا با تمامِ شیطنتم پشتِ چهار چوبِ در میبینی و وقتی خودم را کودکانه به آغوشت انداختم تمامِ خستگیِ کار از تنت میریزد رو به رویت بنشینم و آنقدر شعر بخوانم و حرف بزنم که حوصله ات سر برود اما در برابرِ شیرین زبانی ام جراتِ اعتراض نداشته باشی ، سیاست به خرج دهی و با یک بوسه ی عاشقانه ، دهانم را ببندی
مثل آلیسِ قصه ها باشم و توبا مردانگی و حرف هایِ قشنگت ، خانه را سرزمینِ عجایبم کنی هرچه لواشک و خوراکیِ محبوبِ من است ، تویِ جیب هایت بریزی و هر شب که رویِ زانوهایت می نشینم ، برایم ادایِ شعبده بازها را در بیاوری و من کلی ذوق کنم و با همان لب هایِ لواشکی و تُرشم تو را محکم ببوسم و کلی هم قربان صدقه ی شخصیتِ ویژه و مردانگی ات بروم سینه هایِ محکم و ستبرت ، دلخوشیِ شبانه ام شده شب ها ، کودکانه تویِ آغوشِ امن و آرامت جا خوش میکنم ...
غروب که شد موهایم را برایِ نوازشِ دستانِ مردانه ات شانه میکنم ، رژِ زرشکی و عطرِ همیشگی ام را میزنم ، لباسِ آبی و دلبرانه ای که تو دوستش داری میپوشم و با یک بغل عشق و مهربانی ، مشتاقانه منتظرِ آمدنت مینشینم تو خسته از سرِ کار برمیگردی ، در را باز میکنی و مرا با تمامِ شیطنتم پشتِ چهار چوبِ در میبینی و وقتی خودم را کودکانه به آغوشت انداختم تمامِ خستگیِ کار از تنت میریزد رو به رویت بنشینم و آنقدر شعر بخوانم و حرف بزنم که حوصله ات سر برود اما در برابرِ شیرین زبانی ام جراتِ اعتراض نداشته باشی ، سیاست به خرج دهی و با یک بوسه ی عاشقانه ، دهانم را ببندی
مثل آلیسِ قصه ها باشم و توبا مردانگی و حرف هایِ قشنگت ، خانه را سرزمینِ عجایبم کنی هرچه لواشک و خوراکیِ محبوبِ من است ، تویِ جیب هایت بریزی و هر شب که رویِ زانوهایت می نشینم ، برایم ادایِ شعبده بازها را در بیاوری و من کلی ذوق کنم و با همان لب هایِ لواشکی و تُرشم تو را محکم ببوسم و کلی هم قربان صدقه ی شخصیتِ ویژه و مردانگی ات بروم سینه هایِ محکم و ستبرت ، دلخوشیِ شبانه ام شده شب ها ، کودکانه تویِ آغوشِ امن و آرامت جا خوش میکنم ...
۶.۸k
۲۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.