چشمانم را می بندم و به کودکی ام سفر می کنم
چشمانم را می بندم و به کودکی ام سفر می کنم
می رسم به کوچه ای خاکی با دیوارهای آجری
که شاخه های خوشبوی یاس از بلندایشان سرازیر است
مات و مبهوت ایستاده ام
زیر نگاهِ آفتابی که عاشقانه می تابد
و ابرهایی که خیالبافی های مرا به تصویر می کشند ...
فصلِ پروازِ بادبادک ها و شکوه معصومانه ی قاصدک هاست
بوی نرگس و یاس می دهد هوای این کوچه
و من غرق خیالاتِ لطیف و کودکانه ی خویش
قاصدکی را در مقابلم گرفته ام و دارم با تمام وجود
التماسش می کنم که بزرگ شوم !
همینقدر کودکانه
همینقدر بی پروا ...
باید دست کودکی ام را بگیرم ببرم گوشه ای
محکم در آغوشش بگیرم و آرام در گوشش بگویم
بزرگ نشو دیوانه ! بزرگ نشو !
دلخوشی های کوچکت را بغل بگیر و بخواب
در تمام کوچه های خاکی و بکر
با عروسک های پارچه ای ات کودکی کن
جیغ بکش ، بلند بلند بخند ، دلت که گرفت گریه کن
پا به زمین بکوب ، صورتِ بی خط و زیبای مادرت را با لب های کوچکت ببوس ،
روی پاهای مهربان بابا بنشین ، موهای خواهرت را بکش
اتاقِ برادرت را به هم بریز و فرار کن
بچه باش و تا جایی که می شود شیطنت کن
اما بزرگ نشو ...
رها کن آن قاصدکِ بیچاره را
که آرزوی بزرگ تو
برای شانه های نحیف و کوچکش ، سنگین است
آرزویت را پس بگیر دیوانه
آرزویت را پس بگیر ... #مردترک (وصی پور)
می رسم به کوچه ای خاکی با دیوارهای آجری
که شاخه های خوشبوی یاس از بلندایشان سرازیر است
مات و مبهوت ایستاده ام
زیر نگاهِ آفتابی که عاشقانه می تابد
و ابرهایی که خیالبافی های مرا به تصویر می کشند ...
فصلِ پروازِ بادبادک ها و شکوه معصومانه ی قاصدک هاست
بوی نرگس و یاس می دهد هوای این کوچه
و من غرق خیالاتِ لطیف و کودکانه ی خویش
قاصدکی را در مقابلم گرفته ام و دارم با تمام وجود
التماسش می کنم که بزرگ شوم !
همینقدر کودکانه
همینقدر بی پروا ...
باید دست کودکی ام را بگیرم ببرم گوشه ای
محکم در آغوشش بگیرم و آرام در گوشش بگویم
بزرگ نشو دیوانه ! بزرگ نشو !
دلخوشی های کوچکت را بغل بگیر و بخواب
در تمام کوچه های خاکی و بکر
با عروسک های پارچه ای ات کودکی کن
جیغ بکش ، بلند بلند بخند ، دلت که گرفت گریه کن
پا به زمین بکوب ، صورتِ بی خط و زیبای مادرت را با لب های کوچکت ببوس ،
روی پاهای مهربان بابا بنشین ، موهای خواهرت را بکش
اتاقِ برادرت را به هم بریز و فرار کن
بچه باش و تا جایی که می شود شیطنت کن
اما بزرگ نشو ...
رها کن آن قاصدکِ بیچاره را
که آرزوی بزرگ تو
برای شانه های نحیف و کوچکش ، سنگین است
آرزویت را پس بگیر دیوانه
آرزویت را پس بگیر ... #مردترک (وصی پور)
۷.۴k
۲۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.