جاذبه ی چشمات ❤
جاذبه ی چشمات ❤
پارت ۱۶۴ 💞
با صدای گوشیم چشامو باز کردم که بیتا همونطور سرشو مث بچه کوچولو های بامزه گذاشته بود رو بازو و دستشم رو بازو بود
همینطور که خوابیده بودم گوشی رو برداشتم
رادین بود
حتما رها میخواست از حال بیتا باخبر شه
جواب دادم
-الو
صدای رها :سلام ببخشید سر صبی زنگ زدم فقط
-نگران نباش حالش خوبه و الان کنارمه
رها:مرسی فعلا
-یا علی
گوشی رو قطع کردم گذاشتم کنار که یهو بیتا غلط زد و یچی زیر لب با خنده گفت و بغلم کرد
از این کارش نم دونم بگم تعجب کردم خندم گرفت دلم براش ضعف رفت یا بهتره بگم دیوونش شدم
دستامو دورش حصار کردم و محکم تر به خودم فشارش دادم چشام باز داشت گرم میشد که یهو حس کردم یکی داره داره با دکمه تیشرتم بازی میکنه زیر چشی نگاه کردم که بیتا چشاشو باز کردم بود
خدایا شکرت ولی به رو خودم نیاوردم و خودمو زدم بخواب که بعد آروم سرشو بالا آورد و دستش رفت سمت صورتم و شروع کرد ناز کردن صورتم
بیتا :خیلی دوست دارم
عاشقتم که هسی کاش توهم
که یهو گفتم منم دوست دارم
که یهو بیتا گفت :وایی مگه خواب نبودی تو
-چرا ولی دلم نیومد جواب عشقمو ندم
بیتا شرمو گذاشت رو سینم و شروع کرد خوندن
یه روزی یه جایی
بین این همه تنهایی
یکی منو عاشق خودش کرد ❤
نفهمیدم چی شد دل من هوایی شد
از همه خوشیا پرش کرد پرش کرد
پرهام:عاشقتم
که یهو بلندش کردم و بردمش پایین
که بیتا :چیکار داری میکنی ولم کن خودم میتونم راه برم
-میدونم ولی دلم خواست اینطوری ببرمت
که یهو رفتیم تو آشپز خونه که میز آماده بود
گذاشتمش رو صندلی که
یهو اومد فرار کنه که دستشو گرفتم
و نشوندمش تو بغلم
که یه لقمه گرفتم براش
-بخور
+نمیخوام
-نظر نخواستم
+نمیخوام عه
که یهو قلقلکش دادم و لقمه رو گذاشتم دهنش که ی لبخند از سر پیروزی زدم
شروع کردم براش لقمه گرفتن
که یهو گفت :خودت نمیخوری ؟
-هزار پا که نیستم دارم براتو لقمه میگیرم و میزارم دهنت
+وظیفته😜
-عه پس وظیفه ی توهم هس
+عه
-اره
اونم شروع کرد برام لقمه گرفتن با اون دستای ریزه میزه و لقمه های ریزه میزش
یه لقمه کاکائو دیگه براش گرفتم که گفت:بسه ترکیدم
-حرف نباشه بخور بدنت ضعف رفته دکتر گفت باید بخوری
که یهو با چشای مظلوم نگام کرد :تروخدا حالم بهم خورد بسمه
دلم براش سوخت ولی نذاشتم از بغلم بیاد پایین
داشتم میخوردم که داشت با موهام وار میرفت
-نکن کندی موهامو
+حقته تاتو باشی و قلقکم ندی
-عه باشه پس خودت خواسی
که یه گاز از لپش گرفتم 😋
اوممممم چه خوشمزه بود
که صدا جیغش بلند که یهو لبامو گذاشتم رو لباش و گاززززززززز 😋
-خوردنی کی بودی تو
تو شک بود که دست کشید رو لبش که یکم زخم شده بود که
با اخم بهم نگاه کرد و روشو کرد اونور و رفت طرف تی وی
که از این کارش ..........
پارت ۱۶۴ 💞
با صدای گوشیم چشامو باز کردم که بیتا همونطور سرشو مث بچه کوچولو های بامزه گذاشته بود رو بازو و دستشم رو بازو بود
همینطور که خوابیده بودم گوشی رو برداشتم
رادین بود
حتما رها میخواست از حال بیتا باخبر شه
جواب دادم
-الو
صدای رها :سلام ببخشید سر صبی زنگ زدم فقط
-نگران نباش حالش خوبه و الان کنارمه
رها:مرسی فعلا
-یا علی
گوشی رو قطع کردم گذاشتم کنار که یهو بیتا غلط زد و یچی زیر لب با خنده گفت و بغلم کرد
از این کارش نم دونم بگم تعجب کردم خندم گرفت دلم براش ضعف رفت یا بهتره بگم دیوونش شدم
دستامو دورش حصار کردم و محکم تر به خودم فشارش دادم چشام باز داشت گرم میشد که یهو حس کردم یکی داره داره با دکمه تیشرتم بازی میکنه زیر چشی نگاه کردم که بیتا چشاشو باز کردم بود
خدایا شکرت ولی به رو خودم نیاوردم و خودمو زدم بخواب که بعد آروم سرشو بالا آورد و دستش رفت سمت صورتم و شروع کرد ناز کردن صورتم
بیتا :خیلی دوست دارم
عاشقتم که هسی کاش توهم
که یهو گفتم منم دوست دارم
که یهو بیتا گفت :وایی مگه خواب نبودی تو
-چرا ولی دلم نیومد جواب عشقمو ندم
بیتا شرمو گذاشت رو سینم و شروع کرد خوندن
یه روزی یه جایی
بین این همه تنهایی
یکی منو عاشق خودش کرد ❤
نفهمیدم چی شد دل من هوایی شد
از همه خوشیا پرش کرد پرش کرد
پرهام:عاشقتم
که یهو بلندش کردم و بردمش پایین
که بیتا :چیکار داری میکنی ولم کن خودم میتونم راه برم
-میدونم ولی دلم خواست اینطوری ببرمت
که یهو رفتیم تو آشپز خونه که میز آماده بود
گذاشتمش رو صندلی که
یهو اومد فرار کنه که دستشو گرفتم
و نشوندمش تو بغلم
که یه لقمه گرفتم براش
-بخور
+نمیخوام
-نظر نخواستم
+نمیخوام عه
که یهو قلقلکش دادم و لقمه رو گذاشتم دهنش که ی لبخند از سر پیروزی زدم
شروع کردم براش لقمه گرفتن
که یهو گفت :خودت نمیخوری ؟
-هزار پا که نیستم دارم براتو لقمه میگیرم و میزارم دهنت
+وظیفته😜
-عه پس وظیفه ی توهم هس
+عه
-اره
اونم شروع کرد برام لقمه گرفتن با اون دستای ریزه میزه و لقمه های ریزه میزش
یه لقمه کاکائو دیگه براش گرفتم که گفت:بسه ترکیدم
-حرف نباشه بخور بدنت ضعف رفته دکتر گفت باید بخوری
که یهو با چشای مظلوم نگام کرد :تروخدا حالم بهم خورد بسمه
دلم براش سوخت ولی نذاشتم از بغلم بیاد پایین
داشتم میخوردم که داشت با موهام وار میرفت
-نکن کندی موهامو
+حقته تاتو باشی و قلقکم ندی
-عه باشه پس خودت خواسی
که یه گاز از لپش گرفتم 😋
اوممممم چه خوشمزه بود
که صدا جیغش بلند که یهو لبامو گذاشتم رو لباش و گاززززززززز 😋
-خوردنی کی بودی تو
تو شک بود که دست کشید رو لبش که یکم زخم شده بود که
با اخم بهم نگاه کرد و روشو کرد اونور و رفت طرف تی وی
که از این کارش ..........
۱۶.۷k
۲۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.